حدیثی جالب
از امام باقر ( علیه السلام ) نقل شده که پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله و سلم ) فرمودند :
خداوند با چیزی بهتر از عقل پرستیده نشده و مؤمن ، عاقل نمی شود مگر اینکه در وی ده خصلت باشد:
از او امید خیر رود ، و دیگران از شر او ایمن باشند ، و خیر اندک دیگران را بسیار شمارد و خیر بسیار خودش را اندک بشمارد و در تمام عمرش از طلب علم و دانش خسته نشود و از رو آوردن نیازمندان به سوی او به ستوه در نیاید ، فروتنی در نگاه او بهتر از عزت باشد و تنگدستی در نظرش بهتر از ثروت باشد ، بهره او از دنیا حداقل خوراک است واما دهمی ، چیست آن دهمی ؟ اینکه هیچ کس را نبیند مگر اینکه بگوید : او از من بهتر و پرهیز کارتر است. همانا مردم دو گروهند : گروهی که او از آنان بهتر و پرهیز کارتر است و گروهی که او از آنان بدتر و پست تر است ، هرگاه کسی را ببیند که از او بهتر و پرهیزکار تر است با آن گروه فروتنی کند تا به آن گروه برسد و هر گاه کسی را ببیند که از او بدتر و پست تر است ، بگوید شایدخیر او در باطن وشر او در ظاهر است وشاید سر انجام او نیک باشد ، پس اگر چنین کند عظمت او بالا می رود و سرور اهل زمانش می شود .
خصال شیخ صدوق ( قدس سره )
جلد ۲ / ۱۵۱ باب خصلت های ده گانه
بازم جوک ولطیفه
ـــ یه نفر که لکنت زبان داشت به مغازه اومد و پرسید : آآآآآآآآقققققققا بببببببببیسسسسسسککککککککککوییت دادادادادادرررررریین؟ ومغازه دار پاسخ داد : ببببببببلللللللله دادادادادادارررررررررییم چچچچچچنننننننتتتتتا مممممممیخواخواخواخواخواین ؟
در همین حین مشتری دیگری اومد و پرسید آقا شکر دارین ؟ ومغازه دار گفت : بله داریم چند کیلو می خواین ؟ مشتری لکنت دار عصبانی شد و با ناراحتی گفت : ااااااادددددددای مممممممممننننننو ددددددددر ممممممممیاررررررری؟ مغازه دار با اشاره به مشتری دوم پاسخ داد : ننننننننه اااااااادادادادادادای ی ی اوواواواوننننننننو دددددددددر ممممممممیاررررررررررم !!!!!!!!!!
ــ یه عرب به زمین خورد اونو بلند کردند و پرسیدند : تو سالمی؟ عربه گفت: نه ! من جاسمم ، رفیقم سالمه !!!!
ــ یه روستایی به شهر اومد و مناره ای بزرگ دید . به دوست شهری خود گفت: کسی که این مناره رو ساخته حتماً قد بلندی داشته !! دوستش گفت : نخیر اول اونو روی زمین ساختند و بعد بلند کرده اند وروستایی گفت این جور میشه !!!!
ـــ یه مداح پس از خوندن مصیبت به مردم گفت : ای مردم من امشب مصیبت خوندم وشما دلتون سوخت وگریه کردین میخوام یه چیز دیگه ای هم بگم تا دماغتون هم بسوزه و اون اینکه امشب این جا شام نمیدند .
- به یه نفر گفتند با فرشاد جمله بساز ، گفت : روح غضنفرشاد !!!!
یه نفر اومد ساندویچی وگفت آقا یه ساندویچ بدین . ساندویچی : در کاغذ بپیچم ؟ مشتری : خیر، دفعه قبلی سیر نشدم در مقوا بپیچین !!!!
ــ یه نفر فوق دیپلم داشت وهیچ جا کار در سطح فوق دپپلم پیدا نکرد . گفت عیبی نداره در حد دیپلمم راضی هستم ، بازم کار پیدا نکرد ، بازم جستجو کرد و به شغل آبدارچی راضی شد اما کار بی کار . رفت باغ وحش ببینه اون جا کار خدماتی پیدا میشه ؟ مسؤل باغ وحش گفت کار نداریم اما در این باغ وحش میمون کم داریم اگر حاضری هر روز بیا برو در پوست میمون ودر قفس، بازی در بیار بالا وپایین بپر وغروب هر روز حقوقتو بگیر . او هم راضی شد .طبقه پایین قفس او قفس شیر بود یه روز که بالا وپایین می پرید تخته قفس شکست وبه داخل قفس شیر افتاد شروع کرد به داد وفریاد ای مردم منو نجات بدید من انسانم میمون نیستم الان شیر منو میخوره !! وشیر اومد دستی به او زد وگفت نترس نمی خورمت منم لیسانس بیکارم !!!!
روز یکشنبه هشتم ربیع 1
سالروز شهادت امام حسن عسکری بر امام
زمان و دوست داران ولایت تسلیت
باد .
ماه ربیع الاول ، ماه هجرت سرنوشت ساز پیامبر گرامی اسلام از مکه مکرمه و نیز ماه میلاد مبارک خورشید تابان حضرت ختمی مرتبت مبارک باد.
بنا به اقتضای کشکول بودن این وبلاگ از سویی ونیز با توجه به اینکه حضرت محمد ( صلی الله علیه وآله وسلم دارای بهترین اخلاق وجذاب ترین چهره بوده اند و گاهی با اصحاب نیز مزاح نیز می کرده اند ؛ از این رو ضمن اشاره به دو نمونه مزاح آن حضرت ، دو سه جوک در این یادداشت می آوریم:
روزی حضرت محمد وحضرت علی ( علیهما الصلوة والسلام ) با هم خرما تناول می کردند. حضرت محمد هسته های خرما را جلو روی حضرت علی می گذاشتند پس از اتمام خرما ها آن حضرت به حضرت علی فرمودند : یا علی ! تو پر خوری و چقدر خرما خورده ای ؟ وحضرت علی با اشاره به آن حضرت ، پاسخ دادند :پر خور کسی است که خرما را با هسته آن خورده است !!!
روزی دیگر زن سال خورده ای آمد خدمت پیامبر خدا وعرض کرد : یا رسول الله ! دعا کنید به بهشت بروم . پیامبر فرمودند مگر نمی دانی پیر ها وارد بهشت نمی شوند ؟ آن زن ناراحت شد و خواست گریه کند اما پیامبر فرمودند ناراحت نباش! همه جوان می شوند وبه بهشت می روند .
-------------------------------------------------------------------------------
واینــک چنـــد جــــوک وحکایت
۱ - به یه نفر گفتند پشتت خاکیه! پاسخ داد می خواستین آسفالت باشه؟!!!!
۲- یه نفر اومد در مغازه و پرسید آقا نوشابه دارین ؟ مغازه دار پاسخ داد: داریم اما گرمه . و اون مرد گفت عیبی نداره توی نعلبکی می خورم .!!!!!
۳- زنی اومد نزد پزشک جراح وگفت شوهرم زرگر وجواهر فروش است وقبلا مسیحی بوده وختنه نشده است و به هیچ وجه قبول نمی کنه به اینجا برای ختنه بیاد ، اما من به بهانه خرید جواهــرات ازسوی شـــما ، او را به اینـــجا می کشانم وشما با لطایف وحیلی یک آمپول بی هوشی به او بزنین و او را ختنه کنین . از سوی دیگر نزد جواهر فروش مسیحی اومد و به وی گفت من خدمتکار فلان پزشک جراح هستم وچون خانم او جواهرات زیادی می خواهد شما صندوق جواهراتتون را با خود به منزل آقای دکتر بیاورید تا خانم دکتر پس از انتخــاب هر چه می خواهـــد خرید کند. زرگر مسیحی با طمع ، صنـــدوق را برداشت با اون خانم روانه منزل پزشک شد. همین که به منزل پزشک رسیدند خانم ، به دکتر اشاره کرد وگفت او را آوردم ! به زرگر هم گفت : صندوق را بده تا در اندرونی، خانم دکتر انتخاب کنه وزرگر هم با طمع صندوق را به خانم سپرد . آقای دکتر هم مرد زرگر را غافل گیر کرد و یک آمپول بی هوشی به وی زده ، اورا ختنه نمود ! اون خانم هم جواهرات را دزدید و فرار کرد . مرد جواهر فروش هنگامی که به هوش اومد دید هم طلا وجواهراتش را دزدیده اند وهم او را ختنه کرده اند .
به نام خدا
سال روز رحلت جان سوز رسول اکرم حضرت محمد ابن عبدالله (صلی الله علیه وآله و سلم ) وشهادت دومین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت امام حسن مجتبی و شهادت هشتمین پیشوای شیعیان حضرت علی ابن موسی الرضا ( علیهما السلام ) بر حضرت ولی عصر ، رهبر معظم انقلاب و عموم مسلمانان وشیعیان و شما وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد .
ــ نگاهی گذرا به زندگانی این مشعل داران هدایت :
الف / حضرت محمد ابن عبدالله در هفدهم ربیع۱ سال عام الفیل و پس از چهل روز از جریان اصحاب فیل متولد شدند. پدر آن حضرت عبدالله ابن عبد المطلب ومادر شان آمنه دختر وهب بود. پیش از اسلام به دلیل صداقت وامانت داری به محمد امین مشهور بودند. در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه دختر خویلد که از تجار وثروت مندان مکه بود ازدواج نمودند.
چهل سال و چهار ماه و ده روز از عمر شریفشان گذشته بود که در غار حرا به عنوان آخرین پیامبر خدا انتحاب شدند و آیات آغازین سوره علق بر آن حضرت نازل شد و پس از حدود سیزده سال تبلیغ اسلام در مکه مکرمه و به دلیل فشار و توطئه کفار مکه ، آن حضرت در شب اول ربیع۱ به غار ثور پناه بردند و در شب چهارم ربیع۱ به مدینه ( یثرب ) هجرت کردند. آن حضرت پس از هجرت ، بیش از ده سال در مدینة النبی اقامت نمودند ودر جنگ های فراوانی که بین مسلمانان وکفار رخ داد شرکت کردند و سر انجام روح بلند آن حضرت بنا به قول بیشتر مورخین شیعه ، در غروب روز بیست و هشتم ماه صفر به سوی خلد برین و جنات رضوان الهی پرواز نمود و در اتاق مخصوص عایشه، همسر آن حضرت ، نه به خاک که به دلهای مسلمانان جهان سپرده شدند.
ب/ حضرت امام حسن مجتبی در سه شنبه پانزدهم ماه رمضان سال سوم از هجرت متولد شدند ، پدر آن حضرت امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب ومادر شان حضرت فاطمه زهرا دختر پیامبر اکرم ( علیهما السلام) است .پیامبر اکرم به آن حضرت علاقه بسیار زیادی داشتند و در روایاتی آن حضرت و برادر شان امام حسین را دو آقای جوانان بهشت و دو گل وریحانه خود خونده اند.
دوران عمر شریف امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) ، دورانی پر از فراز و نشیب بود و آن حضرت در غم و مصیبت هایی که بر قلب پاک حضرت علی وحضرت فاطمه وارد می شد شریک بود . آن حضرت در سال چهلم هجری و پس از شهادت مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) به امامت رسیدند ودر آغاز خلافت وامامت آن حضرت، معاویة ابن ابی سفیان از فرصت عدم وجود حضرت علی (علیه السلام ) استفاده نمود و به سوی عراق لشکر کشی کرد و با خدعه معاویه و تزلزل و ضعف ایمان سپاهیان آن حضرت ، ناچار به امضاء قرارداد صلح با معاویه شدند و سرانجام به مدینه جدشان رسول خدا باز گشتند و با نیرنگ معاویه و توسط زهری که همسر آن حضرت جعدة بنت امیه به آن حضرت داد به شهادت رسیدند و به دلیل ممانعت عایشه همسر پیامبر خدا و جمعی از بنی امیه از دفن آن حضرت در کنار قبر شریف پیامبر خدا ، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند .
ج/ امام هشتم حضرت علی ابن موسی ( علیه السلام) در روز یازدهم ذیقعده سال صد وچهل وهشت هجری و پس از پانزده روز از شهادت امام صادق ( علیه السلام ) در مدینه منوره متولد شدند . پدر آن حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام ) ومادر آن حضرت نجمه خاتون بوده اند . در سال دویست هجری ، آن حضرت بنا به اجبار مأمون ، خلیفه عباسی از مدینه منوره به سوی مرو ، حرکت نمودند . آن حضرت از شهر های زیادی گذشتند، از جمله آنها شهر نیشابور بود و در این شهر بود که در جمع دهها هزار نفر از جمعیت استقبال کننده ، حدیث شریف قدسی سلسلة الذهب را بر مردم این شهر روایت نمودند وآن حدیث این است : « کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی » و چون در سلسله راویان این حدیث نام تمام امامان معصوم از خود آن حضرت تا امام علی و پیامبر خدا و جبرئیل هستند؛ حدیث سلسلة الذهب ، نام گرفته است وحدیث قدسی ، احادیثی است که کلام خدا است ولی از آیات قران کریم نیست . امام هشتم پس از ورود به مرو وبه رغم اکراه آن حضرت به عنوان ولیعهد مأمون الرشید انتخاب شدند و مأمون دستور داد به نام آن حضرت خطبا ،خطبه بخوانند وبه نام آن حضرت سکه رسمی ضرب نمودند، چیزی که باعث حسادت وشعله ور شدن آتش کینه ودشمنی بنی عباس گردید. اما چیزی نگذشت که خلیفه عباسی ، حقد وکینه باطن خود را آشکار کرد و سر انجام آن حضرت را مسموم کرد و در آخرین روز ماه صفر سال دویست وسه هجری آن حضرت به شهادت رسیدند و در قریه سناباد در سرزمین طوس با عزت وعظمت دفن شدند.
خواسته های دل و هوس های آدمی کشنده و مایه فتنه وزمینه رنج هاست.
شهوات انسان ها همچون سمومی کشنده است که آفت نهال انسانی است، لذت آنی دارد وپشیمانی ابدی در پی خواهد داشت .
خوشا به حال کسانی که از شهوات و هواها وهوس ها خود را دور کرده اند وبه مرحله تهذیب رسیده اند.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام )
نهج البلاغه خطبه / 176
روز اربعین ابا عبد الله الحسین ( علیه السلام ) بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) وعموم شیعیان تسلیت باد .
به نام خدا
پروردگارا ! آیا شود که دریچه ای از انسانیت به روی این بنده نادان باز شود ؟
آیا شود که روزنه ای از مشکوة لایزال انوارت بر دل و جان تاریک این بنده سیاه دل گشوده گردد وشعاعی ازخورشید درخشان رحمت بی کرانت بر اعماق جان پژمرده این بنده نافرمان پرتو افکند وجلوه ای از انوار بی پایان کرمت ، شامل حال این بنده ناشایست وفراری گردد ؟
آیا شود که این بنده ناسپاس که عمرش را به جهالت سپری نموده وبه بیراهه رفته وهر روز ودقیقه اش قدمی از تو فاصله گرفته وبه سوی شیطان نزدیک شده است؛ به سوی صراط راست وحمید رهنمون شده وبه تو تقرب یابد واسراری از جهان با عظمت آفرینش ، او را از غیر تو جدا و او را خدایی سازد ؟
آیا شود که از هر آنچه رنگ غیر توست ، نهان خود تهی کرده وبه جز رنگ تو نپسندد وبه جز یاد تو نیاندیشد وراه ورسم آدمیت پیشه خود ساخته ودأب وخوی انسانیت به خود گرفته واز هر چه و هرکس بوی متعفن حیوانیت دهد بی زار گردد وبه حقیقت و باطن گناه و نا فرمانی واقف شود و گناه را نجاستی متعفن پندارد که چون نجاسات ظاهری که جسم وبدن را آلوده ومتعفن سازد ؛ گناه نیز روح و جان را آلوده و متعفن نماید ؟
خدایا ! نیک می دانم آنچنان که طبع آدمی از نجاست ظاهری بی زار است واز فرد آلوده به نجاست متعفن ظاهری گریزان ، موجودات معنوی همچون فرشتگان درگاهت نیز از روح و جان و باطن آلوده به نجاست و پلیدی گناه بی زار و گریزانند .
خدایا ! این بنده وتمام بندگان ناسپاس و نا فرمانت به هدایت های باطنی و فطری ، نیک می دانند ؛ آنچه از پلیدی ونجاست در گناه نهان است با قوه جاذبه ای منفی و غیر الهی ، به نام ابلیس ، آنان را به سوی خود فرا می خواند وآنان فریب خوش خط و خالی این اژدهای سمی و مخوف را خورده وطعمه دهان آتشین او شده ودار و ندار خویشتن را قربانی لذت های اندک و آنی درک این زیبایی فریبنده می نمایند وخویشتن را به قعر پرتگاه سقوط و حضیض ذلت وخواری دره فنا و نابودی می اندازند.
خدایا ! از تو می خواهم اسباب هدایت به سوی کویت را فرا رویم قرار دهی و مرا از در خانه ات نرانی .
پروردگارا ! تو را به فرشتگان مقربت ، به پیامبر عزیزت ، به اولیایت ، به خاندان پاک پیامبرت تو را قسم می دهم ؛ چشم نابینای باطنم را بینا فرما و گوش جانم را شنوای امر ونهیت کن ودل بیمارم را با ذکر و یاد تو ، شفا بخش . الا بذکرالله تطمئن القلوب
آمین
به نام خدا
حدیثی جالب در باره امر به معروف ونهی از منکر:
قال الباقر (علیه السلام ) :أوحی الله عزّ وجلّ الی شعیب النّبی ، انّی معذّب من قومک مأة ألف ، أربعین ألفاً من شرارهم و ستّین ألفاً من خیارهم ، فقال (علیه السلام ) یا ربّ هؤلاء الأشرار فما بال الأخیار ؟ فأوحی الله عزأ وجلّ الیه : داهنو أهل المعاصی و لم یغضبوا لغضبی . (فروع کافی ج۱ ص ۳۴۳ )
ترجمه : امام باقر (علیه السلام ) فرمودند : خداوند عز وجل به حضرت شعیب پیامبر وحی نمود که من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد ، چهل هزار نفر از بدکاران قوم تو وشصت هزار نفر از نیکان قوم تو را ، حضرت شعیب (علیه السلام ) عرضه داشت : پروردگارا ! بدان قوم من سزاوار عذابند اما نیکان وخوبان قوم من چه گناهی دارند ؟ پس خداوند به آن حضرت وحی کرد :که خوبان قوم تو نسبت به گناه کاران مداهنه وتسامح نمودند وبه خاطر غضب من غضب نکردند .
از این حدیث می توان استفاده نمود که مسامحه و بی تفاوتی نسبت به گناه ومعصیت آشکار دیگران ، خود گناهی نا بخشودنی است و عذاب الهی را به دنبال خواهد داشت ؛ زیرا در حدیثی دیگر از حضرت علی( علیه السلام ) نقل شده است که حضرت فرمودند : کسی که به کردار ناشایست قومی راضی باشد مانند این است که با آن قوم در آن عمل شریک است وهر کس که مرتکب کار ناشایست شود دو گناه دارد: گناه انجام آن وگناه رضایت به آن عمل ناپسند .
به نام خدا
در چین وبسیاری از مناطق قاره آسیا وحتی در مناطقی دیگر از جهان در گذشته، نام برخی از حیوانات را بر روی ماه های سال می گذاشتند که هر سال ، ماه فرورین باستانی با یکی از آن ماه ها همزمان می شود. از این رو ما می گوییم امسال بر روی فلان حیوان گشته است. جهت اطلاع دوستان عزیز وبلاگ نویس و ضمن تبریک سال نو ،نام ماه های دوازده گانه یاد شده را که در قالب شعر تنظیم گردیده است در این یادداشت می آوریم. اسامی آن ماه ها از قرار زیر است :
موش و بقر و پلنگ وخرگوش شمار
زین چهار چیز بگذرد نهنگ آید و مار
اســــب وگوســفـــــــند شـــــمار
حمدونه* و مرغ وسـگ وخوک آخرکار
*حمدونه = میمون