سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوگند به آنکه جانم در دست اوست، برتر از بردباری با دانش چیزی باچیز دیگر گرد نیامد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :0
کل بازدید :58265
تعداد کل یاداشته ها : 78
103/2/15
11:34 ص

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین 

حسبنا الله و نعم الوکیل                            

ما شاءالله لا قوة الا بالله                            

وافٍِِوض  امری الی الله ان الله بصیر بالعباد     

از امام جعفر صادق (علیه السلام ) این حدیث جالب در خصال مرحوم شیخ صدوق نقل شده است. آن حضرت در این حدیث به چهار خواسته بندگان خدا اشاره نموده و فرموده اند که تعجب میکنم از کسی که از چهار چیز بیم و هراس دارد چرا به چهار چیز پناه نمی برد.

متن حدیث از قرار زیر است :  

شگفت دارم از کسی که از چهار چیز هراس دارد چگونه به چهار چیز پناه نمی برد ؟

تعجب می کنم از کسی که از چیزی می ترسد چرا به این عبارت خداوند در قرآن پناه نمی برد : حسبنا الله و نعم الوکیل ( خداوند ما را بس است و چه وکیل خوبی است ) زیرا شنیدم خداوند عز و جل پس از این عبارت فرموده است : به واسطه نعمت و فضلی که از طرف خداوند شامل حالشان گردید و هیچ بدی به آنان نرسید . و تعجب می کنم از کسی که اندوهناک است چرا به این  فرموده خداوند پناه نمی برد : لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین . زیرا پس از آن شنیدم که خداوند می فرماید : درخواست او را بر آورده ساختیم و از غم و اندوه او را نجات دادیم و این چنین اهل ایمان را نجات می دهیم .

و در شگفتم از کسی که حیله ای در باره او به کار گرفته شده و چگونه به این کلام خداوند پناه نمی برد : و افوض امری الی الله ان الله بصیر با لعباد . زیرا شنیدم که خدای بزرگ پس از آن فرموده است : خداوند او را از بدی هایی که در باره او به حیله انجام داده بودند نگه داشت .

و در شگفتم از کسی که خواستار دنیا و زینت های آن است چگونه   به این

کلام خداوند پناه نمی برد : ما شاءالله لا قوه الا بالله . پس شنیدم که خداوند پس از آن می فرماید : اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت کمتر می بینی ولی امید است که پروردگار من بهتر از باغ تو نصیب من گرداند.

( خصال شیخ صدوق ج1 / 241 باب احادیث چهارگانه )

توصیه می شود که این اذکار روزانه به خصوص در طرف صبح یک صد مرتبه تکرار شود»

   

                                              

 

   


85/3/6::: 8:1 ع
نظر()
  

                                                      به نام خدا

روز جمعه هشتم ماه ربیع۱  سالروز شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان ،حضرت امام حسن عسکری ( علیه السلام ) بر خاتم اوصیا ، حضرت ولی عصر  ( عجل الله تعالی فرجه ) و عموم شیعیان جهان و دوست داران حاندان پاک پیامبر گرامی اسلام به ویژه رهبر معظم انقلاب ، مردم پاک سرشت ایران و عموم وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد.

 گوشه ای از زندگانی نورانی آن حضرت :

نام آن حضرت ، حسن و مشهور ترین لقب آن حضرت عسکری و کنیه شریفشان ابو محمد است. امام حسن عسکری و امام هادی و امام جواد همچنین به ابن الرضا نیز مشهور بودند همچنان که امام هادی نیز به عسکری نیز خوانده می شدند. پدر آن حضرت امام علی نقی  ( علیه السلام) و نام مادر شان حدیث و یا سلیل بوده و آن مخدره ام ولد بوده است.

امام حسن عسکری در  روز جمعه ، هشتم ربیع الثانی سال دویست و سی و دو  هجری قمری متولد شدند .

ستاره عمر آن حضرت کوتاه بود و در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال دویست شصت هجری در سن بیست و هشت سالگی در شهر سامرا واقع در عراق به دست خلیفه وقت ، معتمد عباسی ، به شهادت رسیدند و در جوار مرقد مطهر پدر بزرگوراشان امام هادی ( علیه السلام ) به خاک سپرده شدند ؛ اما در همین مدت کوتاه و به رغم کنترل شدید محل اقامت آن حضرت توسط مأموران خلفای عباسی ، همچون اجداد بزرگوراشان ، با کرامات و علوم و معارف خدادادی ، مایه عزت، افتخار وسربلندی شیعه شده و برتری خاندان پیامبر خدا ( صالله علیه و آله وسلم  ) را به همگان نشان دادند. نقل شده که در سامرا ،خشک سالی شدیدی پیش آمد و مسلمانان سه روز پی در پی به منظور دعای باران به سوی صحرا رفتند ؛ اما اثری نبخشید ، ولی  جاثلیق مسیحی با گروهی از مسیحیان به صحرا رفته و دعا نمودند و باران بارید و برخی از مسلمانان در حقانیت دین خود به شک افتادند . متوکل عباسی با نگرانی دستور داد امام عسکری را از زندان آوردند و این نگرانی را به آن حضرت منتقل کردند.  روز بعد که راهبان مسیحی برای دعای مجدد باران به صحرا رفتند ؛ امام عسکری نیز حضور یافتند و هنگامی که جاثلیق مشغول دعا شد ؛ امام به غلام خود فرمودند تا برود و از بین انگشتان دست راست جاثلیق هرچه هست بیاورد . غلام رفت و با قطعه ای استخوان باز گشت . و دیگر دعای راهبان مسیحی اثری نبخشید . متوکل از امام پرسید این چه استخوانی است؟ امام پاسخ دادند : این راهب از قبر پیغمبری از پیامبران می گذشت  ؛ این قطعه استخوان را به دست آورد و استخوان بدن پیامبر آشکار نمی شود مگر اینکه آسمان ببارد .

قابل یاد آوری است که حقد و کینه پس مانده های امویان و عباسیان نسبت به اهل بیت (علیهم السلام ) همچنان آشکار است و یک بار دیگر آنان عمق دشمنی و کینه خود را به خاندان پیامبر خدا (ص ) در انفجار و تخریب حرم امامین عسکریین (علیهما السلام ) به جهانیان نشان دادند .

ضمنا همزمان ، آغاز امامت آخرین حجت و ولی خدا امام عصر (عجل الله فرجه الشریف ) گرامی باد .


85/1/18::: 1:17 ص
نظر()
  



                                                        بسمه تعالی

همچنان که بارها شنیده ایم پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اواخر عمر مبارکشان در حالی که گروهی از اصحاب در کنار بستر آن حضرت حضور داشتند؛ دستور دادند تا ابزار نوشتن حاضر کنند تا حضرت وصیت وسفارشی را برایشان بنویسند تا با عمل بدان ، هیچگاه گمراه نشوند. اما عمر ابن خطاب ، خلیفه دوم اظهار داشت :« قد غلب علیه الوجع و ان النبی لیهجر ، حسبنا کتاب الله » یعنی درد بر پیامبر خدا غلبه نموده و او از شدت درد و بیماری هذیان می گوید و قرآن ،کتاب خدا ما را بس است ! افراد حاضر در این جلسه اختلاف کردند و برخی با خلیفه دوم هم نوا شده و برخی دیگر گفتند به امر پیامبر خدا عمل کنید . هگامی که اختلاف شدت گرفت ، پیامبر خدا فرمودند : « قوموا عنی ، ولا ینبغی عندی التنازع » یعنی از نزد من برخیزید و بیرون روید و نزاع و مشاجره نزد من سزاوار نیست . پس از این جریان و پس از رحلت جانسوز آن حضرت ، عبدالله ابن عباس بارها می گریست و می گفت :  «الرزیة کل الرزیة ما حال بین رسول الله( ص )  وبین کتابه » یعنی مصیبت تمام مصیبت، هنگامی رخ داد که مانع نوشتن سفارش پیامبر خدا ( ص ) شدند.

هر چند بسیاری از علمای اهل سنت در کتب حدیث خود ، عبارت خلیفه دوم را نقل به معنی نموده و نوشته اند که عمر ابن خطاب گفت : درد بر پیامبر غلبه کرده است و یا نوشته اند که آن جمع حاضر ، چنین گفتند  و یا نوشته اند که عمر ، عبارتی را گفت  که مفهوم آن غلبه درد بر پیامبر بود ، وبه این صورت خواسته اند از شدت این بی شرمی و بی احترامی نسبت به ساحت مقدس پیامبر اکرم ( ص ) بکاهند؛ اما برخی دیگر از علمای اهل سنت مانند امام غزالی در کتاب« سر العالمین » در مقاله چهارم و نیز سبط ابن جوزی در کتاب تذکره صفحه ۳۶ نوشته اند که عمر ابن خطاب با اشاره به آنحضرت ، گفت : « دعوا الرجل فانه لیهجر ، حسبنا کتاب الله » یعنی این مرد (پیامبر خدا ) را رها کنید وبه حرف او توجه نکنید ، او هذیان می گوید و کتاب خدا برای ما کافی است ! همچنین احمد ابن حنبل در کتاب مسند جلد ۳ صفحه ۳۴۶ از جابر ابن عبدالله نقل کرده است که پیامبر خدا هنگام رحلتشان کاغذ درخواست نمودند تا وصیتی را بنویسند و بس از آن حضرت گمراه نشوند اما عمر ابن خطاب مخالفت کرد و آن حضرت از نوشتن آن امتناع کردند.

این جریان ، از جمله اجتهاد هایی است که در تاریخ اسلام در برابر نص و تصریح قرار گرفته است و مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین عاملی (قدس سره الشریف ) در اواخر عمر با برکت خود ، کتاب  «النص و الجتهاد » را نوشتند که به نام « اجتهاد در برابر نص » به زبان فارسی نیز ترجمه شده است ؛  ودر آن کتاب از جمله این جریان تلخ را به تفصیل توضیح داده اند.

جای بسی تعجب است که هنگام وفات خلیفه اول ، ابو بکر ابن ابی قحافه ، وی در حال احتضار بود و وصیت نامه خود را دیکته می نمود و خلیفه سوم ، عثمان ابن عفان می نوشت . هنگامی که گفت :  اما بعد ، از هوش رفت و ادامه آن را عثمان ، به این صورت نوشت : امابعد ، من عمر را به عنوان جانشین خود بر شما انتخاب نمودم ، از او اطاعت و  پیروی کنید . و در این مورد خلیفه دوم نگفت  که این مرد هذیان می گوید !!


  

 


                                                              به نام خدا

سال روز رحلت جان سوز رسول اکرم حضرت محمد ابن عبدالله (صلی الله علیه وآله و سلم ) وشهادت دومین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت امام حسن مجتبی و شهادت هشتمین پیشوای شیعیان حضرت علی ابن موسی الرضا ( علیهما السلام ) بر حضرت ولی عصر ، رهبر معظم انقلاب و عموم مسلمانان وشیعیان و شما وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد .

ــ نگاهی گذرا به زندگانی این مشعل داران هدایت :

الف / حضرت محمد ابن عبدالله در هفدهم ربیع۱ سال عام الفیل و پس از چهل روز از جریان اصحاب فیل متولد شدند. پدر آن حضرت عبدالله ابن عبد المطلب ومادر شان آمنه دختر وهب بود. پیش از اسلام به دلیل صداقت وامانت داری به محمد امین مشهور بودند. در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه دختر خویلد که از تجار وثروت مندان مکه بود ازدواج نمودند.

چهل سال و چهار ماه و ده روز از عمر شریفشان گذشته بود که در غار حرا به عنوان آخرین پیامبر خدا انتحاب شدند و آیات آغازین سوره علق بر آن حضرت نازل شد و پس از حدود سیزده سال تبلیغ اسلام در مکه مکرمه و به دلیل فشار و توطئه کفار مکه ، آن حضرت در شب اول ربیع۱ به غار ثور پناه بردند و در شب چهارم ربیع۱ به مدینه ( یثرب ) هجرت کردند. آن حضرت پس از هجرت ، بیش از ده سال در مدینة النبی اقامت نمودند ودر جنگ های فراوانی که بین مسلمانان وکفار رخ داد شرکت کردند و سر انجام روح بلند آن حضرت بنا به قول بیشتر مورخین شیعه ،‌ در غروب روز بیست و هشتم ماه صفر به سوی خلد برین و جنات رضوان الهی پرواز نمود و در اتاق مخصوص عایشه، همسر آن حضرت ، نه به خاک که به دلهای مسلمانان جهان سپرده شدند.

ب/ حضرت امام حسن مجتبی در سه شنبه پانزدهم ماه رمضان سال سوم از هجرت متولد شدند ، پدر آن حضرت امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب ومادر شان حضرت فاطمه زهرا دختر پیامبر اکرم ( علیهما السلام‌) است .پیامبر اکرم به آن حضرت علاقه بسیار زیادی داشتند و در روایاتی آن حضرت و برادر شان امام حسین را دو آقای جوانان بهشت و دو گل وریحانه خود خونده اند.

 دوران عمر شریف امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) ، دورانی پر از فراز و نشیب بود و آن حضرت در غم و مصیبت هایی که بر قلب پاک حضرت علی وحضرت فاطمه وارد می شد شریک بود . آن حضرت در سال چهلم هجری و پس از شهادت مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) به امامت رسیدند ودر آغاز خلافت وامامت آن حضرت، معاویة ابن ابی سفیان از فرصت عدم وجود حضرت علی (علیه السلام ) استفاده نمود و به سوی عراق لشکر کشی کرد و با خدعه معاویه و تزلزل و ضعف ایمان سپاهیان آن حضرت ، ناچار به امضاء قرارداد صلح با معاویه شدند و سرانجام به مدینه جدشان رسول خدا باز گشتند و با نیرنگ معاویه و توسط زهری که همسر آن حضرت جعدة بنت امیه به آن حضرت داد به شهادت رسیدند و به دلیل ممانعت عایشه همسر پیامبر خدا و جمعی از بنی امیه از دفن آن حضرت در کنار قبر شریف پیامبر خدا ، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند .

ج/ امام هشتم حضرت علی ابن موسی ( علیه السلام) در روز یازدهم ذیقعده سال صد وچهل وهشت هجری و پس از پانزده روز از شهادت امام صادق ( علیه السلام ) در مدینه منوره متولد شدند . پدر آن حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام ) ومادر آن حضرت نجمه خاتون بوده اند . در سال دویست هجری ، آن حضرت بنا به اجبار مأمون ، خلیفه عباسی از مدینه منوره به سوی مرو ، حرکت نمودند . آن حضرت از شهر های زیادی گذشتند، از جمله آنها شهر نیشابور بود و در این شهر بود که در جمع دهها هزار نفر از جمعیت استقبال کننده ، حدیث شریف قدسی سلسلة الذهب را بر مردم این شهر روایت نمودند وآن حدیث این است : « کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی » و چون در سلسله راویان این حدیث نام تمام امامان معصوم از خود آن حضرت تا امام علی و پیامبر خدا و جبرئیل آمده است؛ حدیث سلسلة الذهب ، نام گرفته است وحدیث قدسی ، احادیثی است که  کلام خدا است ولی از آیات قران کریم نیست . امام هشتم پس از ورود به مرو  وبه رغم اکراه آن حضرت به عنوان ولیعهد مأمون الرشید انتخاب شدند و مأمون دستور داد به نام آن حضرت خطبا ،خطبه بخوانند وبه نام آن حضرت سکه رسمی ضرب نمودند، چیزی که باعث حسادت وشعله ور شدن آتش کینه ودشمنی بنی عباس گردید. اما چندی نگذشت که خلیفه عباسی ، حقد وکینه باطن خود را آشکار کرد و سر انجام آن حضرت را مسموم کرد و در آخرین روز ماه صفر سال دویست وسه هجری آن حضرت به شهادت رسیدند و در قریه سناباد در سرزمین طوس (مشهد مقدس ) با عزت وعظمت دفن شدند.