در گذشت علامه زاهد و پارسا مرحوم آیة الله بهلول بر حضرت ولی عصر ، رهبر انقلاب و عموم شیعیان و وبلاگ نویسان تسلیت باد.
مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد تقی بهلول بیش از یک قرن پیش در روستای بیلند گناباد از توابع خراسان چشم به جهان گشود . وی از همان دوران نو جوانی و جوانی زهد و پارسایی را اختیار نمود و به خدمت به اسلام و مسلمانان کمر همت بست . بیش از هفتاد سال پیش با سخنرانی آتشین خود علیه حکومت رضا خانی در مسجد گوهر شاد مشهد در آگاهی مردم نسبت به مظالم حکومت نو پای پهلوی نقش به سزایی را ایفا نمود و قیام گوهر شاد با سخنرانی ایشان ، به کمال رسید و پس از آن دستگیر و نزدیک به سه دهه مورد سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی و دوری از وطن گردید . پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با سفر به شهر ها و مناطق مختلف کشور در بیداری مردم نقش مهمی داشت جالب توجه اینکه چنانچه از وی برای مجلسی دعوت به عمل می آمد با تواضع می پذیرفت هر چند برای سخنرانی در روستای دور دستی بود. یادم است در یکی از آن سخنرانی ها ، بانی مجلس مبلغ قابل توجهی به وی داد اما ایشان فقط مبلغ چهار تومان ( چهل ریال ) از آن را برای کرایه برداشت و باقی به بانی پس داد. ایشان دائم السفر بودند و همیشه روزه دار بودند و کراماتی نیز در باره آن بزرگوار نقل شده است. مرحوم بهلول حافظه استثنایی داشتند و بیش از دویست هزار بیت شعر در موضوعات دینی به ویژه در ولایت اهل بیت و مصایب خاندان پیامبر اسلام ( علیهم السلام ) سروده بودند و بیش از پنجاه هزار بیت از اشعار دیگران را در حافظه خود داشتند همچنین بسیاری از روایات و منابع حدیثی را از حفظ بودند . چند سال پیش ، ایشان را در کنار بقیع در مدینه منوره و در ایام حج در حالی که چند نفر از جوانان از جمله چند نفر روحانی جوان ، دور ایشان حلقه زده بودند ، زیارت کردم و ایشان مشغول قرائت اشعارطولانی در مدح امیر المومنین (ع ) بودند ، خیلی شعر خواندند و به حاضران گفتند این اشعار خیلی زیاد است و اگر ادامه دهم خسته می شوید! . به نظرم آن بزرگوار در هنگام ارتحال شاید از مال دنیا فقط دو سه تکه لباس داشتند و از این جهان فانی که چون ثانیه ای می گذرد ؛ دل بریدند و به وجود مطلق الهی دل دادند و دل بستند و بی هیچ وابستگی و دل بستگی از این دنیای دون رخت بر بستند و چون سبک بالان به عالم ملکوت پیوستند. روحش شاد و با ارواح اولیا و شهدا قرین باد.
میلاد کوثر زلال حقیقت و چشمه جوشان عترت و مادر نبوت و همسرولایت ،
حضرت صدیقه طاهره ، فاطمه زهرا ( علیها السلام ) به خاتم اوصیاء و امید
مستضعفان مهدی آل محمد (علیهم السلام ) و همه دوستداران عترت پاک
به ویژه شما وبلاگ نویسان عزیز مبارک باد . روز مادر و زن نیز مبارک باد .
« به بهانه ولادت آن نور الهی »
در همه منابع مهم روایی شیعه و در بسیاری از صحاح و مسانید معتبر اهل سنت از جمله کتب : صحیح بخاری ، صحیح مسلم ، صحیح ابو داود ، مسند احمد ابن حنبل ،صحیح ترمذی ، کنز العمال ، حلیة الاولیاء ، مستدرک الصحیحین ، و چند کتاب معتبر دیگر از اهل سنت ، روایتی با تعابیر مختلف ، اما مفهوم نزدیک به هم از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است که : « فاطمه پاره تن من است پس هر کس او را غضب ناک کند مرا غضب ناک کرده است . » و نیز با تعبیر دیگری آمده است : « فاطمه پاره تن من است . خوشحال میکند مرا آنچه او را خوشحال می کند .» و نیز « همانا فاطمه پاره تن من است و هر چه باعث اذیت و آزار او شود ؛ باعث آزار من است .» و نیز خطاب به حضرت فاطمه فرموده است : « به درستی که خداوند به خاطر غضب تو ، غضب می کند و به خاطر رضایت و خوشنودی تو خوشنود می شود .»
مرحوم آیة الله سید مرتضی فیروز آبادی در صفحه ۱۸۷ از جلد سوم کتاب « فضائل الخمسة من الصحاح الستة» که روایات فضایل و مناقب اهل بیت ( علیهم السلام ) را از کتب حدیث اهل سنت ، در آن کتاب ارزشمند ، گرد آوری نموده است ؛ می گوید :
شگفت آور است که این روایات تصریح دارد که غضب حضرت فاطمه ، باعث غضب خدا و پیامبر خدا می شود و در عین حال بخاری در صحیح خود که به مثابه نهج البلاغه شیعه پس از قران است ؛ در کتاب خمس از صحیح بخاری ، آورده است که فاطمه دختر پیامبر خدا ( علیها السلام ) نسبت به ابی بکر غضب نمود و از او کناره گیری کرد و دوری فاطمه تا زمان وفات آن حضرت ادامه داشت . و همچنین بخاری در باب غزوه خیبر روایت کرده است ؛ که فاطمه بر ابی بکر خشمناک شد و از وی دوری کرد و با وی سخن نگفت تا از دنیا رفت . و نیز در کتاب فرایض از صحیح بخاری ، روایت کرده است که : فاطمه ( علیها السلام ) از ابا بکر دوری نمود و با وی سخن نگفت تا از دنیا رفت . همچنین در صحیح مسلم و ترمذی نیز اقوالی به این مضمون وارد شده است .همچنین در کتاب السیاسة و الامامة ابن قتیبه ص ۱۴ ضمن نقل حدیث مفصلی از ملاقات ابوبکر و عمر با فاطمه زهرا ( علیها السلام ) در خانه امیر المؤمنین ( علیه السلام ) پس از نقل حدیث از حضرت فاطمه ( س ) و اعتراف عمر و ابو بکر مبنی بر اینکه آن حدیث را از پیامبر خدا شنیده اند ؛ نقل میکند که : حضرت فاطمه خطاب به آن دو نفر فرمودند : پس من ، خداوند و فرشتگان خدا را به شهادت می طلبم که شما دو نفر مرا خشمناک نمودید و مرا خوشنود نکردید و اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم شکایت شما را نزد آن حضرت می برم . پس ابوبکر گفت : پناه می برم به خدا از غضب او و غضب تو ای فاطمه ... و فاطمه می فرمود: به خدا پس از هر نمازی که می خوانم بر تو نفرین می فرستم .
فابل ذکر است که مخفی بودن قبر حضرت فاطمه (س ) دلیل و سند معتبری است بر این که آن حضرت از خلیفه وقت راضی نبوده و مورد اذیت و آزار وی قرار گرفته است .
و اما اهل سنت این واقعیت را پذیرفته اند ولی مانند بسیاری از حقایق دیگر ، به ابزار توجیه و مغالطه روی آورده اند و می گویند در صورتی غضب فاطمه غضب خدا و رسول اوست که غضب وی بر حق باشد اما غضب فاطمه برحق نبوده و برای دریافت ارث خود بوده است در حالی که بنا بر حدیث رسول خدا (ص ) ، ارث به وی تعلق نمی گرفته است . این توجیه بی اساس در جای خود پاسخ داده شده است و اجمال آن اینکه : اولا حدیث های یاد شده مطلق است و قید حق یا باطل ، ندارد و ثانیا حدیث عدم ارث گذاشتن پیامبران ، جعلی است و ناقل آن برای اولین بار فقط ابوبکر ابن ابی قحافه بوده است . و ثالثا فاطمه با آن همه فضایل که حتی کتب معتبر اهل سنت نیز نتوانسته اند از آن ها چشم پوشی کنند ؛ چگونه ممکن است از روی باطل چیزی را درخواست کند که حق او نیست ؟
سالروز شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء (علیها السلام ) برحضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ، رهبر معظم انقلاب ، شیعیان و دوستداران عترت و آل محمد ( علیهم السلام ) و عموم وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد.
حضرت فاطمه زهراء ( علیها السلام ) در روز بیستم جمادی الآخرة سال پنجم از بعثت پیامبر گرامی اسلام متولد شدند . پدر آن حضرت ، گل سر سبد جهان آفرینش ،حضرت محمد ابن عبد الله ( صلی الله علیه و آله ) و مادر آن حضرت حضرت خدیجه کبری دختر خویلد بودند.
از امام جعفر صادق ( علیه السلام ) روایت شده است که حضرت فاطمه زهراء نزد خداوند نه نام دارند و آن نامها عبارتند از: فاطمه ، صدیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیه ، راضیه ، مرضیه ، محدثه و زهراء . سپس آن حضرت فرمودند فاطمه از این رو فاطمه نامیده شد زیرا (فطمت من الشر ) یعنی از شر و بدی بریده شده است . همچنین امام صادق فرمودند : اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام ) با حضرت فاطمه ازدواج نمی کرد بر روی زمین تا روز قیامت هیچ کفو و نظیری برای آن حضرت نبود.
پیامبر اکرم علاقه بیسیار زیادی به حضرت فاطمه داشتند و در روایتی که در کتب معتبر اهل سنت از جمله صحیح بخاری با تعابیر گوناگون نقل شده است ؛ ان حضرت فرموده اند : (فاطمة بضعة منی من آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذی الله ) یعنی فاطمه پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده ساخته است و هر کس مرا آزرده سازد خدا را آزرده ساخته است و در حدیثی دیگر آن حضرت فرموده اند هرکس او را غضب ناک کند مرا به غضب در آورده است و هر کس اورا خوشنود سازد مرا خوشنود ساخته است.
حضرت فاطمه زهراء ( علیها السلام ) دارای فضایل و مناقب اخلاقی بسیاری بود و اقیانوس بیکران فضایل آن حضرت بیش از آن است که در اندیشه بشر قابل درک و فهم باشد و با قلم های شکسته و زبان های قاصر ما بیان گردد.
سر انجام این الگوی فضیلت و سرچشمه مناقب انسانی پس از هفتاد و پنج روز و بنا به قول مشهور تر پس از نود و پنج روز از ارتحال جان سوز پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و پس از تحمل رنج های بسیار در این مدت کوتاه و بر اثر اذیت ها و رفتار های خشونت بار دشمنان عترت و منافقان زمان به شهادت رسیدند و پیکر پاک آن حضرت در میان غم و اندوه فراوان حضرت علی ( ع ) و فرزندان آن حضرت و تعداد اندکی از شیعیان و پیروان ولایت ، در نیمه های شب ، غریبانه و در مکانی نا معلوم و بر اساس وصیت آن حضرت به خاک سپرده شد. تجهیز و تدفین حضرت فاطمه (س ) در شب و مخفی بودن مدفن آن حضرت تا کنون، بنا به اعتقاد بسیاری از علما ، مدرک و سند مهم تاریخی است بر اینکه آن حضرت بر خلاف دستور قرآن کریم و سفارش پیامبر خدا ، مورد ستم و اذیت قرار گرفته و از دستگاه خلافت رضایت نداشته است .
هنگامی که امیر المؤمنین ( ع ) بدن مطهر حضرت زهراء ( س ) را دفن کردند ؛ به پیامبر اکرم ( ص ) خطاب کردند و عرض نمودند : به زودی دختر شما به شما خبر خواهد داد که امت شما چگونه با هم به صورت یک پارچه حق مرا غصب کردند و در حق او ستم نمودند. پس از از او این امور را بپرسید . چه بسیار غمها و درد های سوزان که در سینه فاطمه بر روی هم انباشته شده بود اما نمی توانست برای کسی بگوید و به زودی به شما عرض خواهد کرد و خداوند برای او حکم خواهد کرد و او بهترین حکم کنندگان است .
بسمه تعالی
بازگشت دوباره به جمع وبلاگ نویسان
مدت زیادی است که به دلیل مسافرت و برخی از مشکلات نتونستم آپ کنم و یا به وبلاگ های دوستان خوبم سر بزنم . در این مدت مناسبت های زیادی را پشت سر گذاشتیم که هر یک اقتضا می کرد در باره آن مطلبی بنویسیم و با دوستان خوب وبلاگ نویس تبادل نظر و اندیشه کنیم . از جمله مناسبتهای پیش ، روزهای غم و اندوه اهل بیت عصمت و طهارت در سوگ مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام ) و ایام فاطمیه اول و ایام پیش روی فاطمیه دوم است. ایام فاطمیه در گذشته هر بار به مدت سه روز برگزار می شده که اخیرا به دهه فاطمیه تبدیل شده است . ایام فاطمیه اول معمولا از روز سیزدهم جمادی الاول ( روز شهادت حضرت زهرا ) به مدت سه تا ده روز و ایام فاطمیه دوم از روز اول جمادی الثانی تا روز سوم آن ماه ( روز شهادت آن حضرت ) برگزار مشود. در هر صورت ایام فاطمیه دوم بر آقا امام زمان ( عجل الله فرجه الشریف ) ، رهبر معظم انقلاب و عموم دوستداران عترت و وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد.
از جمله مناسبت های گذشته نیز ، برگزاری انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران به منظور انتخاب ششمین رییس جمهور بود که در دو دوره و در روزهای بیست و هفتم خرداد ماه و سوم تیر ماه جاری بر گزار گردید.این انتخابات حماسه ای دیگر بود و یکی از دموکراسی ترین و آزاد ترین انتخابات جهان را به نمایش گذاشت و برگ دیگری بود که به صفحات زرین کتاب انقلاب اسلامی افزوده شد و ملت ایران بار دیگر در این انتخابات به جهان نشان داد که ملتی آزاد و دارای رشد کافی سیاسی است و به هیچ حزب و گروهی وابستگی ندارد و با هیچ کس عقد اخوت نبسته است و تنها بر مبنای ملاک ها و معیار های دینی و ملی رییس جمهور خود را انتخاب می کند.
ما نیز به نوبه خود انتخاب دکتر احمدی نژاد که یکی از خدمت گزاران این ملت است را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران تبریک گفته و برای ایشان در دوران نوین مسئولیت ، آرزوی توفیقات روز افزون داریم و امید واثق داریم که ایشان همچنان که در دوران تبلیغات انتخابات ، انگشت روی درد های جامعه گذاشتند ؛ در این مسئولیت خطیر نیز بتوانند بخشی از دردهای مردم وفادار این کشور را التیام بخشند و بخشی از مهمترین مشکلات کشور یعنی بیکاری و مسکن که تبعات بسیار ناگواری را برای جوانان و قشر فقیر جامعه رقم زده را با امکانات بالفعل و بالقوه کشور ثروت مند ایران بر طرف کنند . انشاءالله.
سوم خرداد روز حماسه خونین دلاور مردان این مرز وبوم و سالروز آزادی خرمشهر بر عموم مردم شریف ایران به خصوص بسیجیان عزیز مبارک باد.
هنوز هم خرمشهر نرفته ام !
روز دهم اردیبهشت بود که عملیات پیرو مند بیت المقدس با هدف آزاد سازی مناطق اشغالی جنوب از جمله خرمشهر و هویزه و حمید و خلاصه جاده خرمشهر و... آغاز شد . اولین بار سرود ( از صلابت ملت وارتش و سپاه ما جاودانه شد از فروغ ظفر پگاه ما ) از رادیو نواخته شد . به عشق شرکت در عملیات به جبهه شتافتم و پس از چند روز پیشروی بالاخره در نزدیکی ایستگاه حسینیه (در جاده منتهی به شلمچه و پاسگاه مرزی زید عراق) که همان روز آزاد شده بود سنگر گرفتیم و من در تیپ 21 امام رضا ( علیه السلام )بودم. هواپیماهای عراقی هر ده دقیقه یک بار با بمب های خوشه ای و راکت به مواضع ما حمله می کردند و من فقط این خاطره را بگم و خدا حافظ . ضمنا اکنون فرصت تهیه خاطره به زبان ادبی ندارم . در آن موقعیت از ضد هوایی خبری نبود و فقط یکی از بخش های تیپ 37 زرهی یک قبضه دوشیکا در اختیار داشت که گلوله آن به هواپیما های عراقی که از ارتفاع بالا بمباران می کردند نمی رسید . من یک روز خیلی عصبانی شدم و از سنگر بیرون آمدم و به سوی هواپیمای عراقی با رگبار شلیک کردم فرمانده گردانمان کنار در سنگرش ایستاده بود و به من می گفت شلیک نکن فایده ای ندارد و من به او می گفتم چرا فایده دارد و عقده ام خالی میشه . به هر حال تا اون جا رسیدیم و با بسیاری از رزمندگان دیگر به خرمشهر نرسیده ناچارا و به علت مجروحیت باز گشتیم و پس از آن هر بار که به منطقه رفتم توفیق زیارت مشهد شهدای والا مقام این حماسه دست نداد که نداد.
به هر حال یاد آن حماسه سازان بزرگ تاریخ که شهد شیرین شهادت را چشیدند و بر مرگ خندیدند و غریبانه رفتند گرامی باد .
از میان بیش از چهار هزار وبلاگ در سایت ارزشمند پارسی بلاگ بیش از یک صد وبلاگ انتخاب و مطالب آن ها در کتاب کشکول پارسی به چاپ رسیده است.
از: سرویس وبلاگنویسی پارسیبلاگ
به: مدیریت محترم وبلاگ کشکول جناب حاجی
با سلام
پارسیبلاگ مفتخر است به اطلاع شما برساند:
گزیده وبلاگ شما در «کشکول پارسی» منتشر شد!
روز پنج شنبه دهم ربیع الثانی سـالروز وفات
حضــرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) بر امام زمان( عجل الله فرجه) و همه عاشقان اهل بیت به ویژه شیعیان جهان تسلیت باد.
مختصری از زندگانی حضرت معصومه (سلام الله علیها )
به نام خدا
روز سه شنبه هشتم ماه ربیع۲ سالروز میلاد با سعادت یازدهمین پیشوای شیعیان ،حضرت امام حسن عسکری ( علیه السلام ) بر خاتم اوصیا ، حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه ) و عموم شیعیان جهان و دوست داران حاندان پاک پیامبر گرامی اسلام به ویژه رهبر معظم انقلاب ، مردم پاک سرشت ایران و عموم وبلاگ نویسان عزیز مبارک باد .
گوشه ای از زندگانی نورانی آن حضرت :
نام آن حضرت ، حسن و مشهور ترین لقب آن حضرت عسکری و کنیه شریفشان ابو محمد است. امام حسن عسکری و امام هادی و امام جواد همچنین به ابن الرضا نیز مشهور بودند همچنان که امام هادی نیز به عسکری نیز خوانده می شدند. پدر آن حضرت امام علی نقی ( علیه السلام) و نام مادر شان حدیث و یا سلیل بوده و آن مخدره ام ولد بوده است.
امام حسن عسکری در روز جمعه ، هشتم ربیع الثانی سال دویست و سی و دو هجری قمری متولد شدند .
ستاره عمر آن حضرت کوتاه بود و در هشتم ماه ربیع الاول سال دویست شصت هجری در سن بیست و هشت سالگی در شهر سامرا واقع در عراق به دست خلیفه وقت ، معتمد عباسی ، به شهادت رسیدند و در جوار مرقد مطهر پدر بزرگوراشان امام هادی ( علیه السلام ) به خاک سپرده شدند ؛ اما در همین مدت کوتاه و به رغم کنترل شدید محل اقامت آن حضرت توسط مأموران خلفای عباسی ، همچون اجداد بزرگوراشان ، با کرامات و علوم و معارف خدادادی ، مایه عزت، افتخار وسربلندی شیعه شده و برتری خاندان پیامبر خدا ( صالله علیه و آله وسلم ) را به همگان نشان دادند. نقل شده که در سامرا ،خشک سالی شدیدی پیش آمد و مسلمانان سه روز پی در پی به منظور دعای باران به سوی صحرا رفتند ؛ اما اثری نبخشید ، ولی جاثلیق مسیحی با گروهی از مسیحیان به صحرا رفته و دعا نمودند و باران بارید و برخی از مسلمانان در حقانیت دین خود به شک افتادند . متوکل عباسی با نگرانی دستور داد امام عسکری را از زندان آوردند و این نگرانی را به آن حضرت منتقل کردند. روز بعد که راهبان مسیحی برای دعای مجدد باران به صحرا رفتند ؛ امام عسکری نیز حضور یافتند و هنگامی که جاثلیق مشغول دعا شد ؛ امام به غلام خود فرمودند تا برود و از بین انگشتان دست راست جاثلیق هرچه هست بیاورد . غلام رفت و با قطعه ای استخوان باز گشت . و دیگر دعای راهبان مسیحی اثری نبخشید . متوکل از امام پرسید این چه استخوانی است؟ امام پاسخ دادند : این راهب از قبر پیغمبری از پیامبران می گذشت ؛ این قطعه استخوان را به دست آورد و استخوان بدن پیامبر آشکار نمی شود مگر اینکه آسمان ببارد .
بسمه تعالی
همچنان که بارها شنیده ایم پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اواخر عمر مبارکشان در حالی که گروهی از اصحاب در کنار بستر آن حضرت حضور داشتند؛ دستور دادند تا ابزار نوشتن حاضر کنند تا حضرت وصیت وسفارشی را برایشان بنویسند تا با عمل بدان ، هیچگاه گمراه نشوند. اما عمر ابن خطاب ، خلیفه دوم اظهار داشت :« قد غلب علیه الوجع و ان النبی لیهجر ، حسبنا کتاب الله » یعنی درد بر پیامبر خدا غلبه نموده و او از شدت درد و بیماری هذیان می گوید و قرآن ،کتاب خدا ما را بس است ! افراد حاضر در این جلسه اختلاف کردند و برخی با خلیفه دوم هم نوا شده و برخی دیگر گفتند به امر پیامبر خدا عمل کنید . هگامی که اختلاف شدت گرفت ، پیامبر خدا فرمودند : « قوموا عنی ، ولا ینبغی عندی التنازع » یعنی از نزد من برخیزید و بیرون روید و نزاع و مشاجره نزد من سزاوار نیست . پس از این جریان و پس از رحلت جانسوز آن حضرت ، عبدالله ابن عباس بارها می گریست و می گفت : «الرزیة کل الرزیة ما حال بین رسول الله( ص ) وبین کتابه » یعنی مصیبت تمام مصیبت، هنگامی رخ داد که مانع نوشتن سفارش پیامبر خدا ( ص ) شدند.
هر چند بسیاری از علمای اهل سنت در کتب حدیث خود ، عبارت خلیفه دوم را نقل به معنی نموده و نوشته اند که عمر ابن خطاب گفت : درد بر پیامبر غلبه کرده است و یا نوشته اند که آن جمع حاضر ، چنین گفتند و یا نوشته اند که عمر ، عبارتی را گفت که مفهوم آن غلبه درد بر پیامبر بود ، وبه این صورت خواسته اند از شدت این بی شرمی و بی احترامی نسبت به ساحت مقدس پیامبر اکرم ( ص ) بکاهند؛ اما برخی دیگر از علمای اهل سنت مانند امام غزالی در کتاب« سر العالمین » در مقاله چهارم و نیز سبط ابن جوزی در کتاب تذکره صفحه ۳۶ نوشته اند که عمر ابن خطاب با اشاره به آنحضرت ، گفت : « دعوا الرجل فانه لیهجر ، حسبنا کتاب الله » یعنی این مرد (پیامبر خدا ) را رها کنید وبه حرف او توجه نکنید ، او هذیان می گوید و کتاب خدا برای ما کافی است ! همچنین احمد ابن حنبل در کتاب مسند جلد ۳ صفحه ۳۴۶ از جابر ابن عبدالله نقل کرده است که پیامبر خدا هنگام رحلتشان کاغذ درخواست نمودند تا وصیتی را بنویسند و بس از آن حضرت گمراه نشوند اما عمر ابن خطاب مخالفت کرد و آن حضرت از نوشتن آن امتناع کردند.
این جریان ، از جمله اجتهاد هایی است که در تاریخ اسلام در برابر نص و تصریح قرار گرفته است و مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین عاملی (قدس سره الشریف ) در اواخر عمر با برکت خود ، کتاب «النص و الجتهاد » را نوشتند که به نام « اجتهاد در برابر نص » به زبان فارسی نیز ترجمه شده است ؛ ودر آن کتاب از جمله این جریان تلخ را به تفصیل توضیح داده اند.
جای بسی تعجب است که هنگام وفات خلیفه اول ، ابو بکر ابن ابی قحافه ، وی در حال احتضار بود و وصیت نامه خود را دیکته می نمود و خلیفه سوم ، عثمان ابن عفان می نوشت . هنگامی که گفت : اما بعد ، از هوش رفت و ادامه آن را عثمان ، به این صورت نوشت : امابعد ، من عمر را به عنوان جانشین خود بر شما انتخاب نمودم ، از او اطاعت و پیروی کنید . و در این مورد خلیفه دوم نگفت که این مرد هذیان می گوید !!
روز یکشنبه هشتم ربیع 1
سالروز شهادت امام حسن عسکری بر امام
زمان و دوست داران ولایت تسلیت
باد .