سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :3
کل بازدید :58233
تعداد کل یاداشته ها : 78
103/2/6
2:53 ص

ماه رجب

ماه رجب ماه عبادت و نیایش و از ماه‌های مبارک است. در این ماه، میلاد باسعادت امامان بزرگ مسلمانان، حضرت امام محمد باقر، امام محمد تقی، حضرت علی ( علیهم السلام ) و عید مبعث پیامبر گران‌قدر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم)واقع شده است..شهادت امام هادی(ع) نیز در این ماه واقع شده است. همچنین نخستین شب جمعه این ماه، لیلة الرغائب نامیده شده و شب برآورده شدن آرزوهاست و دعا و نیایش در این شب بسیار فضیلت دارد. در این ماه بسیاری از خدا جویان به ویژه جوانان پاک سرشت در ایام البیض یعنی روز‌های سیزدهم تا پانزدهم این ماه در مساجد جامع به اعتکاف می پردازند و ضمن روزه‌داری و نیایش به درگاه حضرت احدیت، زاد و توشه‌ای برای جهان پس از مرگ خویشتن فراهم می‌آورند و در این سه روز، از دنیا و تعلقات آن فاصله می گیرند. چنانچه نگاهی به متن احادیث و روایات در باره این ماه بیاندازیم و دست کم به کتب ادعیه از جمله کتاب با ارزش مفاتیح الجنان مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم برای این ماه برنامه‌های ویژه‌ای در نظر گرفته شده است . دعاهای رسیده از پیشوایان ما در این ماه صفحه تازه‌ای را به روی ما برای تقرب به خدا گشوده‌ و جان‌های تشنه ما را به سوی چشمه‌های زلال معارف رهنمون گردیده‌اند . از جمله عبادات در این ماه، روزه است که در برخی از ایام این ماه بیشتر بدان سفارش شده است. همچنین ذکر گفتن و به یاد خدا بودن از عبادت های دیگر در این ماه است . در روایتی وارد شده است که هر کس در این ماه هزار مرتبه ذکر شریف ( لا اله الاّ الله ) را بگوید؛ خداوند از برای او یکصد هزار حنسنه در نامه اعمال وی ثبت می‌فرماید و یکصد شهر در بهشت برای او بنا می‌کند . پس اگر خداوند توفیق برخی از این عبادت‌ها را در این ماه به ما داد، باید تلاش کنیم تا ثواب به دست آورده را با گناهان دیگر نابود نکنیم و در حفظ دست آوردهای این ماه و دو ماه آینده یعنی ماه های شعبان و رمضان بکوشیم . إن شاء الله.

 به امید توفیق روزافزون در این ماه‌های مبارک و قبولی اعمال همه ما


ختم سوره واقعه در دوشنبه اول ماه رجب

در روایتی از معصوم (ع) آمده است چون اول ماه قمری با روز دوشنبه مصادف گردید ختم سوره واقعه را به روشی که در ذیل خواهد آمد انجام دهی

خواندن این سوره دارای فضایل وبرکات زیادیست ازجمله :

1. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب به او پریشانی نمی رسد

2. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب پیش از آنکه بخوابدملاقات کند

خداوند را در حالتی که روی آن چون ماه باشد

3. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده که هرکه مشتاق بهشت است سوره واقعه بخواند

4. خواندن این سوره موجب ازدیاد رزق می گردد

روش ختم سوره :

روز اول یک سوره واقعه ** روز دوم دو سوره واقعه **روز سوم سه سوره واقعه تا روز چهاردهم به همین ترتیب

به شماره روز ها سوره واقعه خوانده می شود یعنی روز چهادهم 14 سوره واقعه خوانده می شود این سوره ها را می توان در طول روز وبه مرور زمان خواند

همچنین روایت شده که هر کس از روز اول ماهی که مقارن با دوشنبه است به مدت 14 روز سوره واقعه را تلاوت کند؛ یعنی

در روز اول یکبار، روز دوم، دوبار، روز سوم، سه بارو.....روز چهاردهم، 14بار، روی فقر را نخواهد دید‌

بنقل از سایت شبکه بهداشت و درمان

http://eghlid.sums.ac.ir/modules/notice/notice_0028html?uri=/index.html

 

توضیح:

ختم سوره واقعه از ختم‌های مجرب قرآنی است و برای روا شدن حاجات و افزایش رزق و روزی و رفع گرفتاری‌ها بسیار مفید است، چنانچه توفیق یافتید این ختم را بخوانید، این بنده فقیر را نیز از دعای خیر فراموش نفرمایید. همچنین حوایج مهم ما مسلمانان و شیعیان به ویژه فرج آقا و مولایمان امام زمان(ع) و شفای بیماران بدحال،دفع شر دشمنان و پیروزی مردم عراق و سوریه بر گروه های تکفیری و نیز پیروزی مردم یمن بر رژیم متجاوز سعودی را در آغاز ختم و روز نخست آن نیت فرمایید. به جوانان عزیزمان از دختر و پسر که غالبا با مشکلاتی از قبیل ازدواج، شغل مناسب و مسکن روبرو هستند، نیز توصیه می کنیم پیش از آغاز این ختم بسیار ارزشمند، رفع همه این مشکلات را از خداوند منان درخواست کنند. همه می دانیم که قرآن کریم کلام خداوند است و دعا بر اساس روایات نیز حرز الهی و سربازی از سربازان مسلح خداوند است که قضای حتمی الهی را تغییر می دهد.

التماس دعا

عباس معتقدی 


  
  

 



امام عصر(عج)

حضرت مهدى امام دوازدهم از ائمه شیعه امامیه و مهدى موعود و یگانه فرزند امام حسن عسکرى(ع) مى‏باشد.همه شیعه امامیه بر امامت آن حضرت متفقند و او را زنده و از انظار غایب و حضرتش را نقطه امید خود و منجى عالم بشریت مى‏دانند و پیوسته در حوادث سهمگین زندگى بدو پناه مى‏برند و منتظر فرج او هستند تا آنگاه که حکمت الهى اقتضاى ظهور و خروج و تصرف ظاهرى آن حضرت را نیز بکند و بنا به وعده خداوند زمین را از عدل و داد و مساوات پر کند و عظمت شریعت را تجدید نماید و احکام الهى را در میان مردم جارى سازد.

نام آن حضرت همان نام حضرت رسول(ص) است در اخبار شیعه از بردن نام ایشان منع شده است و اکثر علماى شیعه نام ایشان را به تصریح ذکر نمى‏کنند، گر چه این روایات شاید مربوط به زمان کودکى و دوران پیش از غیبت ایشان بوده است تا مخالفان که به جد تمام در تعقیب ایشان بوده‏اند به وجودشان راه نبرند.ولى به هر حال با القابى چون مهدى و حجت و قائم منتظر و خلف صالح و بقیة الله و امام زمان و صاحب زمان و ولى عصر و امام عصر و...از آن حضرت یاد مى‏شود و یا به کنایه او را الحضرة، الناحیة المقدسة، الغریم و...مى‏نامند.

تولد ایشان در شب نیمه شعبان سال 255 ه.ق. در حدود پانزده یا شانزده روز پس از خلافت المهتدى و در دوران انقلابات و آشوبهاى بزرگ بغداد و جهان اسلام روى داده است.مادرش ام ولد و بانویى رومى بود که نرجس(نرگس)و به قولى ملیکه نام داشت و او را نواده قیصر روم گفته‏اند و روایات بسیارى در چگونگى ازدواج حضرت امام عسکرى(ع)با این بانو و همچنین در کیفیت ولادت امام و معجزاتى که از آن حضرت دیده شده است نقل شده است .

به موجب این روایات آن حضرت از روز ولادت از انظار پنهان نگاه داشته مى‏شد ولى بعضى از افراد خانواده و خواص صحابه او را زیارت مى‏کردند و امام اصحاب خود را از غیبت قریب الوقوعشان مطلع ساخته بود.

در شمایل حضرتش گفته‏اند که در شکل و خوى شبیه جدش پیغمبر(ص)است.چهره‏اش تابناک و برگونه راست خالى سیاه دارد.دندانهایش از هم فاصله دارد و بر چهره‏اش علامتى دیده مى‏شود.وقتى ظهور کند در شکل جوانى خوش سیما حدود چهل ساله با قامتى معتدل و پیشانى و موى بلند که بر شانه‏هایش ریخته است و چشمانى درشت و سیاه و ابروانى پیوسته و شانه‏اى عریض جلوه خواهد کرد.

آخرین وقتى که امام دوازدهم در جمع مردم دیده شد هنگام خواندن نماز بر جنازه پدر بزرگوارش(ربیع الاول 260 ه.ق.)بود و غیبت آن حضرت پس از آن آغاز گردید.

بنا بر اخبار و روایات شیعه آن حضرت را دو غیبت است: صغرى و کبرى که قصرى‏ و طولى‏ نیز مى‏گویند.غیبت صغرى هفتاد و چهار سال طول کشید و در این مدت چهار سفیر یا نایب که ایشان را«نواب»یا«ابواب»یا«سفراء»مى‏خوانند نامه‏ها و توقیعات حضرت را به مردم مى‏رسانده‏اند و خود به زیارت ایشان نائل مى‏شده‏اند.این سفرا یا نواب چهارگانه به ترتیب عبارتند از:

1)ابو عمرو عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى عسکرى‏

وى از اصحاب امام هادى و امام عسکرى بود و مراسم تغسیل و تکفین و تدفین امام یازدهم را بنا به وصیت آن حضرت انجام داد.او به حکم امام عسکرى پیشکارى حضرت مهدى را بر عهده گرفت و تا زنده بود این خدمت را ادامه داد.

2)ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید

وى در زمان حضرت عسکرى(ع) دستیار پدر بود و بعد از مرگ وى عهده‏دار سفارت امام گردید.او کتابهایى در فقه تألیف نموده که مطالب آن را از امام یازدهم و امام دوازدهم شنیده و پاکنویس کرده بود. یکى از آنها کتاب الاشربة است.ابو جعفر روز آخر جمادى الاولى 304 یا 305 در بغداد درگذشت و همانجا مدفون شد.او مدتى حدود پنجاه سال پیشکار و وکیل امام زمان(عج)بود.

3)ابو القاسم حسین بن روح بن ابى بحر نوبختى‏

ابو جعفر محمد بن عثمان دو سال پیش از مرگ، مشایخ و اعیان شیعه را جمع کرد و حسین بن روح را که سالها دستیار مورد اعتمادش بود به جانشینى خود معرفى نمود.وى از عقلاى زمان بود.وفاتش در شعبان 326 ه.ق. در بغداد اتفاق افتاد و در گورستان نوبختیه مدفون گردید.

4)ابو الحسن على بن محمد سمرى‏

وى بنا به وصیت حسین بن روح و امر امام زمان(عج)به سفارت و نیابت خاصه امام برگزیده شد و مدتى نزدیک به دو سال رابط بین امام غایب و شیعیان بود.وفاتش در نیمه شعبان 328یا329 ه.ق. در بغداد اتفاق افتاد و در آنجا به خاک سپرده شد.بعد از وفات او مدت غیبت صغرى و عصر سفارت و نیابت خاصه پایان پذیرفت و دوران غیبت کبرى آغاز گردید.

آخرین نامه و دستورى که سمرى از امام زمان دریافت نمود به مضمون ذیل نقل شده است:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم.اى على بن محمد سمرى خدا اجر برادران ترا در مصیبت تو بزرگ گرداند.تو بعد از شش روز از دنیا خواهى رفت، پس خود را آماده کن و به احدى براى جانشینى خود وصیت نکن زیرا غیبت تامه آغاز مى‏شود و دیگر ظهورى نخواهد بود مگر به اذن خداى تعالى و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمین از جور خواهد بود.زود باشد که در بین شیعیان کسانى بیایند که ادعاى مشاهده کنند.هر کس مدعى مشاهده من قبل از خروج سفیانى و صیحه آسمانى بشود کذاب و مفترى است.و لا حول و لا قوة إلا باللّه العلی العظیم.»

بجز این چهار تن که«سفراء محمودون»و«نواب مرضیون»نامیده مى‏شوند ظاهرا کسانى دیگر نیز در آن مدت غیبت صغرى به حضور امام رسیده‏اند.اما کسانى هم بوده‏اند که به دروغ ادعاى سفارت و«بابیت»کرده‏اند و مورد تکذیب و لعن سخت شیعه قرار گرفته‏اند از قبیل«شریعى»و«نمیرى»و«حسین حلاج»و«شلمغانى»و غیر ایشان.

با پایان زندگى على بن محمد سمرى عصر نیابت خاصه به انتها رسید و دوره نیابت عامه آغاز گردید.به این معنى که از سوى امام شرایطى کلى و به طور عام تعیین شد که در هر زمان بر هر کس منطبق شود سخنش سخن امام و اطاعتش واجب و مخالفتش حرام خواهد بود.در این باره دلایل بسیار نقل شده که از جمله آنهاست:

1)اسحاق بن یعقوب کلینى از علماى شیعه راجع به تکلیف شیعیان در غیبت کبرى از امام سئوال کرد و توقیع ذیل در پاسخ او صادر گردید: «...و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة اللّه»(در پیش آمدهایى که براى شما رخ مى‏دهد باید به راویان اخبار ما(علما)رجوع کنید.ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم.)

2)امام حسن عسکرى(ع)در تفسیر منسوب به او در ذیل آیه«و منهم أمیون لا یعلمون الکتاب»(بقره، 78)درباره علما فرموده‏اند: «...أما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا لهواه مطیعا لأمر مولاه فللعوام أن یقلدوه»(هر یک از فقهایى که بر نفس خود مسلط باشد و دین خود را حفظ کند و با هواى نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند.)

3)کلینى و صدوق و طوسى روایتى را که معروف به«مقبوله عمر بن حنظله»است از امام صادق(ع)به مضمون ذیل نقل کرده‏اند«...هر کدام از شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام صاحب نظر باشد و احکام ما را بداند او را به حکومت برگزینید که من او را بر شما حاکم قرار دادم...»

4)پیغمبر مى‏فرمود: «علماء أمتی کأنبیاء بنی إسرائیل»یعنى همانطور که انبیاى بنى اسرائیل حافظ دین موسى بودند و اطاعت آنان بر بنى اسرائیل واجب بود علماى اسلام نیز حافظ دین پیغمبرند و اطاعت از آنان در احکام شرع واجب است.

اعتقاد شیعه امامیه بر غیبت امام دوازدهم و زنده بودن او در طى قرون متمادى و اعتقاد به ظهور او در آینده و در دست گرفتن حکومت و خلافت الهى موجب اعتراضات و شبهات فراوان از جانب مخالفان شیعه امامیه شده است و علماى شیعه ناچار در هر عصرى از اعصار به این شبهات و اعتراضات پاسخ داده‏اند و باید گفت مقاومت شدید ایشان در برابر حملات شدید دشمنان و رد شبهات و اعتراضات با وجوه منطقى و مستدل موجب شده است که شیعه با میلیونها پیرو و معتقد در جهان از ارکان مهم عالم اسلام شمرده شده و از جهت سیاسى و دینى و فرهنگى و علمى از فرق مهم مذهبى عالم محسوب گردد.

در اثبات اصل مسأله امامت و وجوب تعیین و نصب آن از جانب خدا و در اثبات امامت خاصه هر یک از ائمه اثنا عشر و در اثبات وجود مهدى موعود و اینکه این مهدى از نسل حضرت رسول(ص)و بنا بر این از اولاد على و فاطمه علیهماالسلام است مطالب و حجج و دلایلى در کتب کلامى شیعه گفته شده است که در اینجا مجال کافى و لازم براى این مباحث موجود نیست.همین قدر متذکر مى‏گردد که این نوع استدلالات کلامى از قبیل استدلال بر نبوت انبیا و نبوت خاصه و نظایر آن است و روش آن نیز از همان قبیل است و برادران اهل سنت خود در احتجاج با اهل ادیان دیگر همین اصول و روش را بکار مى‏برند و تفاوت در محتویات و مواد است.

پس در اینجا مسأله وجوب امامت و عصمت امام و عدد ائمه و نیز لزوم ظهور مهدى در آخر الزمان«مفروغ عنه»است و این مسائل و مطالب در جاى خود بحث و حل شده است.

آنچه در این مقال تذکر آن ضرورى مى‏نماید اشاره به اعتراض مخالفان به مسأله غیبت امام دوازدهم و حیات او در پس پرده غیبت در طى قرنهاى دراز و فایده‏اى است که بر این غیبت مترتب است و سعى مى‏شود که بطور اختصار به این اعتراضات و پاسخهاى آنها اشاره شود:

1)در این که امام زمان و مهدى موعود امام دوازدهم و فرزند امام حسن عسکرى(ع)است در میان شیعه امامیه کوچکترین تردیدى وجود ندارد و این به جهت اخبار و احادیث فراوانى است که در کتب شیعه هست و به موجب آن عدد امامان دوازده، و امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکرى(ع)است و چون امام حسن عسکرى(ع) یک فرزند بیشتر نداشته است این فرزند، امام دوازدهم خواهند بود.

2)بعضى از مخالفان اعتراض کرده‏اند که امام حسن عسکرى(ع)فرزندى نداشته است و این اعتراض مقبول نتواند بود زیرا مخالفان در مقام انکار هستند و میخواهند یا بر اساس مذهب شیعه و یا بر اساس مهدویت امام دوازدهم خلل آورند.بدیهى است که چنین کسانى مغرض هستند و بى طرف نیستند و از این روى دعوى ایشان صادقانه نیست و مقصود آنها از آن غلبه بر خصم است. اما شیعه امامیه که امامان خود را بهتر از هر کس مى‏شناسند و نصب امام را بر خداوند واجب مى‏دانند و اطاعت او را بر خود فرض شرعى عینى مى‏شمارند نمى‏توانند در امرى که براى ایشان از ارکان مهم دین است و ناشناختن آن و عدم معرفت به حال امام را با جاهلیت برابر مى‏دانند سهل انگارى کنند و چگونه مى‏توانند در امرى به این اهمیت به جهل و تزویر متمسک شوند؟

پس مسأله امامت امام دوازدهم براى شیعیان در ردیف مسأله نماز و روزه و نه فقط مانند یکى از فروع و احکام دین بلکه از اصول مذهب است و در آن نهایت احتیاط و سختگیرى را به عمل مى‏آورند، اما براى مخالفان مسأله«دینى»نیست بلکه مسأله نفى و طرد عقیده طرف مقابل است و در چنین وضعى طبعا سخن آنکه مسأله را از نظر اهمیت دینى مى‏نگرد معتبر است.


3)از اعتراضات مهم مخالفان یکى این است که امام چرا غیبت کرده است؟

شیعه در پاسخ مى‏گویند به جهت خوف از مخالفان آن حضرت خود را به اذن خداوند از انظار مخفى داشته است.اگر تاریخ نیمه دوم قرن سوم هجرى را در نظر بیاوریم و ببینیم که چگونه مردم از خلافت عباسى سر خورده و نومید شده بودند و به دنبال افراد صالحترى در میان خاندان علویان مى‏گشتند و اگر ظهور صاحب الزنج را در بصره که مدعى علویت بود و ظهور عده‏اى از سران قرامطه را که بعضى از ایشان نیز مدعى علویت بودند بنگریم وحشت خاندان عباسى را در مرکز خلافت از علویان و مخصوصا از امامان شیعه که برجسته‏ ترین و شایسته ‏ترین اولاد امام على(ع)بودند خوب درک مى ‏کنیم و درمى‏ یابیم که چرا خلفاى عباسى حضرت جواد و حضرت هادى و حضرت عسکرى(ع)را زیر نظر داشتند و هیچیک از حرکات ایشان از نظر مأموران خلافت پنهان نمى‏ماند.

شرح حال این امامان پر است از وقایعى مانند ارسال وجوه و هدایا و تحف به عنوان خمس و سهم امام از اکناف عالم اسلامى به ایشان و پر است از نام وکلا و مأموران ایشان در شهرهاى مختلف.

امام حسن عسکرى(ع)در سال 260 ه.ق. در اوایل شورش زنجیان به رهبرى صاحب الزنج وفات یافت و در آن موقعیت خطرناک اگر عمال بنى عباس بویى مى‏بردند که فرزندى صغیر که جانشین آن حضرت است در خانه او زنده است و مرجع شیعیان جهان است حتما او را به دست آورده و مى‏کشتند.بنابراین مصلحت اسلام و جهانیان چنان اقتضا مى‏نمود که امام از انظار دشمنان مستور بماند.این یک دلیل تاریخى است اما دلایل معنوى دیگرى نیز هست که در جاى خود مذکور است.

4)علت غیبت امام در آغاز هر چه باشد علت دوام آن نتواند بود.دلیل ادامه این غیبت چیست؟

پاسخ آن است که علت آغاز غیبت همان علت دوام آن نیز هست و این علت با شدت بیشترى تا زمان ما ادامه دارد، یعنى مردم جهان آمادگى براى قبول حکومت الهى که عدالت محض را بر طبق احکام الهى در جهان برقرار کند ندارند و ما این را به وضوح در زمان خود مى‏بینیم و از روى تجربه تاریخى در قرون گذشته نیز کاملا دریافته‏ایم و چنانکه علائم و قرائن نشان مى‏دهد این عدم آمادگى تا سالهاى سال همچنان ادامه خواهد یافت و غیبت امام(ع)که معلول این علت است نیز ادامه خواهد داشت.

5)چگونه یک انسان مى‏تواند در طى قرنها زنده بماند؟آیا این خلاف طبیعت و محال نیست؟

پاسخ آن است که البته از نظر طبیعت و طبایع اشیا و حیوان و انسان چنین چیزى غیر ممکن مى‏نماید.اما ما معتقد به امرى فوق طبیعى هستیم و معتقد به قدرتى هستیم که طبیعت از او و آفریده اوست.اگر جهان همه طبیعت بود خلاف طبیعت خلاف عقل هم بود.اما عقل به چیزى والاتر و برتر از طبیعت معتقد است که مى‏تواند قوانینى را که خود نهاده است بر هم بزند و قانونى دیگر بیافریند در این صورت عمر چندین قرن براى یک انسان اگر چه خلاف طبیعت است اما خلاف عقل نیست.زیرا طبیعت اسیر و تابع قدرتى است که او را آفریده است.روى سخن در اینجا با منکران خدا و جهان فوق طبیعت نیست، با آنان باید از آغاز سخن گفت.روى سخن با کسانى است که به خدا و جهان فوق طبیعت معتقدند و ارسال رسل و انبیا را قبول دارند و معجزات را که امورى خارق عادت و خارق طبیعت است مى‏پذیرند.

6)فایده وجود امام در اجراى احکام الهى و بسط ید او در استقرار عدالت و دفع ظلم از ظالم است و به همین دلیل است که شیعه وجود امام را لازم دانسته‏اند و امام را معصوم شمرده‏اند زیرا شخص جایز الخطا ممکن است در اجراى حکم و عدالت به راه خطا برود و مردم در حیرت و ضلالت بیفتند و آن غرضى که از وجود امام مطلوب بود حاصل نشود.حال اگر امام منصوص و منصوب از جانب خدا مبسوط الید نباشد و علاوه بر آن، غایب و از انظار مردم مستور باشد چه نفعى بر وجود او مترتب است؟در این صورت ادله‏اى که شیعه براى اثبات وجوب نصب امام آورده‏اند نیز معنى خود را از دست مى‏دهد.

پاسخ این سؤال و اعتراض آن است که در رابطه میان خدا و بشر امورى بر خداوند واجب است که از راه لطف باید در حق بندگان انجام دهد و امورى هم بر بندگان لازم و واجب است تا در نتیجه استقرار این رابطه کار اجتماع نظام پذیرد.مثلا در رابطه فرد با خدا باید گفت که اگر خداوند فردى را صحیح و سالم و عاقل بیافریند(و اکثر افراد انسان چنین هستند)آن فرد هم باید قواى جسمانى و عقلانى خود را در راه بهبود وضع خود بکار اندازد.اگر فردى با چشمان سالم و عقل کامل در حال راه رفتن چشمهاى خود را بر هم نهد و در چاه بیفتد به حکم عقل تقصیر فقط متوجه خود اوست .به همین جهت است که در انجام تکالیف شرعى یکى از شروط، صحت جسمانى و عقلانى است و خداوند بر کسى که چنین شرایطى را در اختیار او نگذاشته است تکلیف نمى‏کند.

امام لطفى است از خداوند بر اجتماع تا مردم در اثر حسن سیاست او در رفاه و آسایش و عدالت زندگى کنند و خداوند چنین لطفى را در حق مردم کرده و چنین امامى را تعیین فرموده است.حال نوبت مردم است که قدر این لطف را بدانند و از او اطاعت کنند و اگر نکنند و بر عکس، او را تهدید و تخویف کنند تکلیف خود را انجام نداده‏اند و این را دیگر به خدا نمى‏توان نسبت داد.به همین جهت است که علماى شیعه گفته‏اند: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا»(وجود امام لطفى است از جانب خدا و تصرف او در حکومت و سیاست لطف دیگرى است از خدا و اگر این لطف حاصل نشود تقصیر آن متوجه ماست).

7)اعتراض کرده‏اند که اگر مسئولیت عدم تصرف امام در امور دینى و دنیوى متوجه خود بشر و افراد آن است چه فرقى میان غیبت جسمانى و مرگ اوست؟و چرا امام دوازدهم مانند افراد دیگر بطور طبیعى از جهان نرفته است تا اشکال و اعتراض امر غیر طبیعى و خارق العاده حیات طولانى پیش بیاید؟در چنین صورتى خداوند در موقع مقتضى و به هنگام آمادگى مردمان مهدى موعود را با آن صفت و سیرت که هست از میان خاندان علوى برمى‏گزیند و به او اجازه خروج و ظهور مى‏دهد.مانند آن که درباره انبیا نیز چنین شده است و خداوند در موارد مقتضى یکى را برگزیده و مبعوث کرده است.

پاسخ این سؤال آن است که شیعه بنا به قانون لطف وجود امام را لازم مى‏داند، امامى که معصوم و عادل باشد.و فوت امام لزوما به این معنى است که خداوند این لطف را از مردم دریغ داشته است و انسانها را بى‏سرپرست به حال خود رها کرده است.این مخالف قواعد عقلى است که در علم کلام مذکور است و مخالف عدل الهى است.پس خداوند آنچه را که بر او لازم بوده است از نصب و تعیین امام معصوم انجام داده است و او را زنده نگاهداشته است تا حجت او بر مردم تمام شود.و مردم در مقام اعتراض نگویند که ما را بدون سرپرست رها کردى و اگر چنین سرپرستى بود ما حتما از او پیروى مى‏کردیم.

8)ممکن است اعتراض شود که لازم نبود یک امام در طى قرون و اعصار زنده بماند بلکه هر امامى پس از عمر طبیعى(در حال غیبت)جاى خود را به امام معصوم دیگر مى‏داد و این وضع تا خروج مهدى موعود ادامه مى‏داشت.

پاسخ این اعتراض باز در رفتار مردمان است عده‏اى از مردمان در حالى که امامان غایب نبودند و بطور آشکار در میان ایشان زندگى مى‏کردند به نفى و انکار امامت ایشان برمى‏خاستند و به دنبال مدعیان دروغین مى‏رفتند و فرقه‏هاى نوینى بوجود مى‏آوردند.تاریخ فرق و مذاهب پر است از اینگونه نفى‏ها و انکارها و ظهور این گونه مدعیان امامت.اگر در حال ظهور و عدم غیبت چنین بوده است در حال غیبت و استتار چه مى‏شد؟پس وجود یک امام زنده غایب در حال انتظار بهترین و صالحترین وجوه است.

علائم ظهور حضرت حجت(عج)را محدثین شیعه به تفصیل ذکر نموده‏اند بعضى از آن علامات مقارن ظهور و همراه با مهدى آشکار مى‏شود و بعضى دیگر قبلا اتفاق مى‏افتد. از جمله آنهاست: خروج سفیانى در شام و قیام یمانى و خروج دجال و دابة الارض و صیحه آسمانى دایر به بشارت نزدیکى ظهور مهدى، و قیام سید حسنى به نام محمد بن حسن و کشته شدن او در مکه بین رکن و مقام و به زمین فرو رفتن لشکر سفیانى بین مدینه و مکه و پیدا شدن دست یا صورت و سینه‏اى در چشمه خورشید و طلوع خورشید از مغرب و خسوف و کسوف بى‏موقع و حساب نشده...که بعض آنها را باید بر سبیل رمز و کنایه تعبیر نمود.

در اخبار شیعه است که مهدى روز شنبه دهم محرم در مکه بین رکن و مقام ظهور مى‏کند.او تکیه به دیوار کعبه مى‏دهد و این آیه را با صدایى که به گوش همه مى‏رسد تلاوت مى‏کند: «بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین»(هود، 86)او مردم را به بیعت با خود دعوت مى‏کند و شیعیان خاص او که 313 نفرند- و 113 نفر ایشان از ایرانند- از آسیا و افریقا فورا خود را به او مى‏رسانند و با حضرت مهدى(عج)بیعت مى‏کنند.براى اطلاع بیشتر از چگونگى ظهور امام(عج)و فتوحات ایشان و اتفاقات بعدى باید به کتب معتبر شیعى مراجعه نمود.

اعتقاد به امام حى قائم و انتظار ظهور او و نیابت فقها از نظر سیاسى و روحانى و فرهنگى نتایج مهمى در تاریخ تشیع داشته است و تکیه‏گاه شیعیان و سبب انسجام و اتحاد جامعه ایشان و زنده ماندن روح انقلاب و مقاومت و قیام در آنان بوده است.این مسأله موجب گردیده است که همیشه عده‏اى در صدد تحصیل علم و وصول به مقام اجتهاد برآیند.مدارس بزرگ شیعه در ایران و عراق و هند و سایر بلاد آسیا و افریقا نه تنها موجب بقا و قوت تشیع بوده بلکه معارف پربار تشیع را آفریده و مشعل دانش و خرد را در تاریکترین ادوار تاریخ روشن نگاه داشته است.

مسأله مهدویت در تاریخ اسلام وقایع سیاسى مهمى را بوجود آورده و از صدر اسلام تا زمان حاضر اشخاص بسیارى مدعى مهدویت یا بابیت شده‏اند که از جمله آنها غلام احمد قادیانى(1235 ه.ق.)مؤسس فرقه قادیانى در هند و سید على محمد باب(مقتول 1266 ه.ق. در تبریز)مؤسس فرقه بابى در ایران و محمد احمد معروف به مهدى سودانى(م 1885 م/1302 ه.ق.)در افریقا بوده‏اند.

منابع‏

وفیات الاعیان، 451/1

نور الابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار، مؤمن شبلنجى، 161

اعیان الشیعة، 44/2، 88

بحار الانوار جلد سیزدهم‏

الارشاد، شیخ مفید

کتاب الغیبة، شیخ طوسى.

http://shia12.net/fa/imam%20asr.asp


  
  

دهه فجر، روز های خون وآتش

این روز ها ، یاد آور روز هایی در ایران است که خون وآتش و قیام ونهضت ، حیاتی دوباره به ملت ایران بخشیده بود . هیچگاه خاطره آن دوران سیاه که فرزندان ملت را به سیاه چال ها کشانده و هر صدای مخالفی در گلو خفه می شد از یادمان نخواهد رفت. روزها و دورانی که شاه سایه خدابود و آمریکایی ها چون فرشته تقدیس شده و استعمار واستکبار جهانی مانند دیوی ، چنگال های مخوف و خونین خود را در حلقوم ایرن و ایرانی فرو برده و می خواست ملت را به بردگی بکشد ، همچنان که شاه و دولت را به بردگی کشانیده بود ، همواره در یادها زنده خواهد ماند ، درآن دوران ، شاه و درباریان ، خود را مالک همه ثروت های حاصل از فروش نفت و گاز و سایر ذخایر می دانستند و بدون هیچ حساب و ضابطه ، آن سرمایه ها را در راه خوش گذرانی و جشن و میهمانی های شبانه و سفر های خارجی صرف می کردند، در خاطراتی که طی سال های اخیر از سوی برخی از این درباریان نوشته و منتشر گردیده است ، بخشی از ریخت و پاش ها ی دربار شاه افشا شده است . حاتم بخشی های شاه و خاندان وی نیز از این دست بوده است که آمریکایی ها همواره برای چنین غارت گری ها از شانس بیشتری برخوردار بوده اند ، این در حالی بوده است که بسیاری از مردم ایران به نان شب نیازمند بوده و بسیاری از شهر ها و روستاهای کشور از ساده ترین امکانات بی بهره بوده اند . روز های پایانی بهمن خونین ، اراده آتشین ملتی را به نمایش گذاشت که از نظام پوسیده 2500 ساله شاهنشاهی خسته شده و با خون ، ایثار و فداکاری ، آن نظام را سرنگون کردند. اکنون ما وارثان آن مجاهدان عرصه ایثار و فداکاری هستیم و باید بدانیم که آنچه در دست ماست امانتی خدا دادی است و مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیز باید بدانند که ملت و جوانان ملت بودند که آن حماسه ها را آفریدند و شاه و حامیان وی را به ستوه آوردند . از این رو باید به آراء ملت احترام گذاشته و خواسته های به حق مرم را برآورده سازند و همچنان که رهبر فقیدمان امام خمینی (رضوان الله علیه )فرمودند ، خود را خادم مردم بدانند. همچنین لازم است همه مسئولان کشور ، عهدنامه امام علی ( علیه السلام ) به مالک اشتر و نیز سیره آن حضرت را در شیوه حکومت و هرگونه تصرف در امور بیت المال در دوران مسئولیت خود ، مورد توجه قرار دهند و به بند بند عهدنامه یاد شده در خدمت گذاری به مردم جامه عمل بپوشانند و اجازه ندهند برخی از متملقان و ستایش گران و بدخواهان در صدد بازگردانیدن دوران سیاه نظام پیشین بر آیند و میان مسئولان و مردم فاصله ایجاد کنند ، و لازم است مسئولان دلسوز نظام همواره در پی اجرای عدالت اجتماعی در بین همه اقشار ملت باشند و همچنان که شهید مظلوم بهشتی ( رضوان الله علیه ) می فرمودند ، باید شیفته خدمت باشند و نه تشنه قدرت ! . اکنون سی و چهار سال از دمیدن صبح شیرین پیروزی می گذرد و ما شاهد این هستیم که اسلام به برکت این انقلاب شکوهمند به قدرتی بزرگ تبدیل شده است و امریکا که با فرو پاشی نطام شوروی، به دنبال تک قطبی کردن جهان و سیادت مطلق بر جهان بود ، اکنون خوابهای او تعبیر نشده و خود را در برابر پیدایش و رشد سریع قدرتی می بیند که نه بر سلاح هسته ای و اقتصاد و سرمایه که بر ارده ملت های با ایمان اتکاء دارد. این عید ملی و اسلامی و دهه فجر انقلاب اسلامی بر همه ایرانیان وطن دوست به ویژه رهبر معظم انقلاب ، مبارک باد.

http://www.shia12.com/fa/dahafajr.aspمنبع:


91/11/14::: 10:34 ص
نظر()
  
  

 


کوه حراء در شمال«مکه»قرار دارد به فاصله نیم ساعت مى‏توان به قله آن صعود نمود. ظاهر این کوه را تخته سنگهاى سیاهى تشکیل مى‏دهد و کوچکترین آثار حیات در آن دیده نمى‏شود و در نقطه شمالى آن، غارى واقع شده است که انسان پس از عبور از میان سنگها مى‏تواند به آن برسد، ارتفاع آن به قدر یک قامت انسان است قسمتى از داخل غار با نور خورشید روشن مى‏شود، و قسمتهاى دیگر آن در تاریکى دائمى فرو رفته است.ولى همین غار، از آشناى صمیمى خود، شاهد حوادثى است، که امروز هم مردم به عشق استماع این حوادث از زبان حال آن غار، به سوى او مى‏شتابند و با تحمل رنجهاى فراوان، خود را به آستانه آن مى‏رسانند، که از آن، سر گذشت«وحى»و قسمتى از زندگى آن رهبر بزرگ جهان بشریت را استفسار کنند، و آن نیز با زبان حال خود مى‏گوید: این نقطه عبادتگاه«عزیز قریش»است و او شبها و روزها پیش از آن که به مقام رسالت برسد، در اینجا بسر مى‏برد، وى این نقطه دور از غوغا را به منظور عبادت و پرستش انتخاب کرده بود، تمام ماه رمضان را در این نقطه مى‏گذارند، و در غیر این ماه نیز گاهى به آنجا پناه مى‏برد. همسر عزیز او مى‏دانست که هر موقع عزیز قریش به خانه نیاید به طور قطع در کوه«حراء»مشغول عبادت است و هر موقع کسانى را دنبال او مى‏فرستاد او را در آن نقطه در حالت تفکر و عبادت پیدا مى‏نمودند.

او پیش از آنکه به مقام نبوت برسد، درباره دو موضوع بیشتر فکر مى‏کرد: اول: اوراق و صفحات کتاب هستى را بررسى مى‏نمود و در سیماى هر موجودى نور خدا، قدرت خدا و صنع خدا را مشاهده مى‏کرد. او روز به روز با مطالعات عمیق در آسمانها و ستارگان، و تدبر در مخلوقات زمینى به هدف نزدیکتر مى‏شد.دوم: درباره وظیفه سنگینى که مى‏دانست بعهده خواهد گرفت، فکر مى‏کرد. اصلاح جامعه انسانى آن روز با آن فساد و انحطاط در نظر او کار محالى نبود، ولى اجراى برنامه اصلاحى خالى از رنج و مشقت نیز نبود، از این لحاظ غوغاى زندگى مکیان، و عیاشى«قریش»را مى‏دید، و در نحوه اصلاح آنان در فکر فرو مى‏رفت.از عبادت کردن و خضوع مردم در برابر بتان بى روح و بى اراده، انگشت تعجب به دندان مى‏گرفت و آثار ناراحتى در چهره او نمایان مى‏شد، ولى از آنجا که مأمور به بازگویى حقایق نبود از گفتن آنها خوددارى مى‏فرمود.

آغاز وحى

فرشته‏اى از طرف خدا مأمور شد آیاتى چند به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت براى«امین قریش»بخواند تا او را به کسوت نبوت مفتخر سازد، آن فرشته، همان(جبرئیل)و آن روز همان روز«مبعث»بود و در آینده درباره تعیین این روز گفتگو خواهیم کرد.جاى شک نیست که روبرو شدن با فرشته آمادگى خاصى مى‏خواهد. تا روح شخصى بزرگ و نیرومند نباشد تاب تحمل بار نبوت و ملاقات فرشته را نخواهد داشت. «امین قریش»این آمادگى را به وسیله عبادتهاى طولانى، تفکرهاى ممتد و عنایات الهى بدست آورده بود و به نقل بسیارى از سیره نویسان پیش از روز بعثت خوابها و رؤیاهایى مى‏دید که مانند روز روشن داراى واقعیت بود. پس از مدتى لذت بخش‏ترین ساعات براى او ساعت خلوت و عبادت در حال تنهایى بود. او به همین حال بسر مى‏برد، تا اینکه در روز مخصوصى فرشته‏اى لوحى در برابر او قرار داد و به او گفت«بخوان» و او از آنجا که امى و درس نخوانده بود، پاسخ داد که من توانایى خواندن ندارم، جبرئیل او را سخت فشرد سپس در خواست خواندن کرد، و همان جواب را شنید، فرشته نیز او را سخت فشار داد، این عمل سه بار تکرار شد و پس از فشار سوم ناگهان در خود احساس کرد مى‏تواند لوحى که در دست فرشته است، بخواند و این آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر بشمار مى‏رود، خواند: «بخوان بنام پروردگارت که موجودات را آفرید، کسى که انسان را از خون بسته خلق کرد، بخوان و پروردگار تو گرامى است آنکه قلم را تعلیم داد و به آدمى آنچه را که نمى‏دانست آموخت.»

جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و پیامبر نیز پس از نزول وحى از کوه«حراء»پایین آمد، و به سوى خانه«خدیجه»رهسپار شد. آیات فوق برنامه اجمالى رسول اکرم را روشن مى‏کند، و به طور آشکار مى‏رساند که اساس آیین او را قرائت و خواندن، علم و دانش و به کار بردن قلم تشکیل مى‏دهد.

بر اساس روایات فراوان منقول از طرق عامه و خاصه، امیر مؤمنان اولین مرد و حضرت خدیجه اولین زنى بود که ایمان و وفادارى خود را نسبت به رسول خدا(ص) اعلام کردند.

دعوت عمومى‏

سه سال از آغاز بعثت گذشته بود، که پیامبر اکرم پس از دعوت خویشاوندان دست به دعوت عمومى زد، وى در مدت سه سال با تماسهاى خصوصى، گروهى را به آیین اسلام هدایت کرده بود ولى این بار با صداى رسا، عموم مردم را به آیین یکتا پرستى دعوت نمود. روزى در«صفا»روى سنگ بلندى قرار گرفت، و با صدایى بلند گفت: یا صباحاه(عرب این کلمه را بجاى زنگ خطر به کار مى‏برد و گزارشهاى وحشت آمیز را نوعا با این کلمه آغاز مى‏کرد).نداى پیامبر جلب توجه کرد، گروهى از قبایل مختلف قریش به حضور وى شتافتند، سپس پیامبر رو به جمعیت کرد و گفت: اى مردم هر گاه من به شما گزارش دهم که پشت این کوه(صفا)دشمنان شما موضع گرفته‏اند، و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق مى‏کنید؟همگى گفتند: ما در طول زندگى از تو دروغى نشنیده‏ایم، سپس گفت: اى گروه قریش، خود را از آتش نجات دهید من براى شما در پیشگاه خدا، نمى‏توانم کارى انجام دهم، من شما را از عذاب دردناک مى‏ترسانم.سپس افزود: موقعیت من همان موقعیت دیدبانى است که دشمن را از نقطه دورى مى‏بیند و براى نجات قوم خود، بسوى آنها شتافته و با شعار مخصوصى«یا صباحاه»آنانرا از این پیشامد با خبر مى‏سازد. این جمله رمز دعوت و اساس آیین او را مى‏رساند.اگر چه قریش کم و بیش از آیین او مطلع و آگاه بودند، ولى این جمله آنچنان ترس در دل آنان افکند، که یکى از سران کفر(ابو لهب)سکوت مردم را شکست، روى بآنحضرت نمود و گفت: واى بر تو ما را براى همین کار دعوت نمودى؟ سپس جمعیت متفرق شدند.

آغاز اهانت و آزار قریش‏

روزى که پیامبر مهر خاموشى را شکست، و سران«قریش»را با کلمه معروف خود: «به خدا اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارید که از دعوت خویش دست بردارم، از پاى نخواهم نشست، تا خدا دین مرا رواج دهد یا جان بر سر آن گذارم.»از پذیرفته شدن هر گونه پیشنهاد مأیوس نمود یکى از اندوهبارترین فصول زندگى او آغاز گردید، زیرا تا آن روز«قریش»در تمام برخوردهاى خود احترام او را حفظ نموده و متانت خود را از دست نداده بود ولى وقتى دید اقدامات اصلاح طلبانه! سودى ندارد، ناچار شد که مسیر فکر خود را عوض نماید و از نفوذ آیین«محمد»بهر قیمتى که باشد جلوگیرى کند و در این راه از هر وسیله‏اى استفاده نماید، لذا انجمن«قریش»به اتفاق آرا راى داد که با استهزا، آزار و ارعاب از ادامه کار او جلوگیرى شود.

نخستین هجرت

در پى عملى شدن تصمیمات مشرکان کار بر تازه مسلمانان دشوار شد. پیامبر که نمى‏توانست پیروان خود را در چنین وضعى مشاهده کند به آنان پیشنهاد کرد که به حبشه پناهنده شوند چرا که پادشاه آن سرزمین مسیحى و معروف به انسان‏دوستى بود. لذا جمعى از مسلمین مخفیانه راه حبشه را در پیش گرفتند.

مشرکان پس از اطلاع از جریان عمروعاص و عبدالله ربیعه را با هدایاى فراوان نزد نجاشى فرستادند و از او خواستند که مسلمین را به مکه برگرداند. ولى وى پس از ملاقات با این جمع که رهبرى آن را جعفر طیار بر عهده داشت بر خلاف نظر اطرافیان خود اعلام کرد که آنها را اخراج نخواهد کرد و آنان مى‏توانند تا هر وقت بخواهند در حبشه اقامت کنند.

اعلامیه«قریش»

سران قریش از نفوذ پیشرفت حیرت انگیز آیین یکتا پرستى سخت ناراحت و در فکر چاره و راه حلى بودند. اسلام آوردن امثال«حمزه»و تمایل جوانان روشن‏دل«قریش»و آزادى عمل که در کشور«حبشه»نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانى حکومت وقت افزوده بود، و از این که از نقشه‏هاى خود بهره‏اى نمى‏بردند، سخت اندوهناک بودند. پس به فکر نقشه دیگرى افتاده و خواستند، به وسیله «محاصره اقتصادى»که نتیجه آن بریدن رگهاى حیاتى مسلمانان بود، از نفوذ و پخش اسلام بکاهند، و پایه گذار و هواداران آیین خدا پرستى را در میان این حصار، خفه سازند.لذا سران حکومت عهد نامه‏اى به خط«منصور بن عکرمه»و امضاى هیئت عالى قریش، در داخل کعبه آویزان کرده و سوگند یاد کردند ملت قریش تا دم مرگ طبق مواد زیر رفتار کنند:

1-همه گونه خرید و فروش با هواداران«محمد»تحریم مى‏شود.

2-ارتباط و معاشرت با آنان اکیدا ممنوع است.

3-کسى حق ندارد با مسلمانان ارتباط زناشویى بر قرار کند.

4-در تمام پیش آمدها باید از مخالفان«محمد»طرفدارى کرد.

متن پیمان با مواد فوق به امضاى تمام متنفذان«قریش»رسید و با شدت هر چه تمامتر به مورد اجرا گذارده شد. یگانه حامى صاحب رسالت«ابو طالب»از عموم بنى هاشم دعوتى به عمل آورد، و یارى پیامبر را بر دوش آنان گذارد. تصمیم بر این شد که عموم فامیل از محیط مکه بیرون رفته، و در دره‏اى که در میان کوه‏هاى«مکه»قرار داشت، و به«شعب ابى طالب»معروف بود و خانه‏هاى محقر، و سایبانهاى مختصرى در آنجا وجود داشت سکنى گزینند تا از محیط زندگى مشرکان دور باشند.

این محاصره سه سال تمام طول کشید، فشار و سختگیرى به حد عجیبى رسید، ناله جگرخراش فرزندان«بنى هاشم»به گوش سنگدلان«مکه»مى‏رسید، ولى در دل آنها چندان تأثیر نمى‏کرد.جوانان و مردان با خوردن یک دانه خرما بسر مى‏بردند، و گاهى یک دانه خرما را دو نیم مى‏کردند و در تمام این سه سال فقط در ماههاى حرام که امنیت کامل در سر تا سر شبه جزیره حکمفرما بود بنى هاشم از شعب بیرون آمده و به داد و ستد مختصرى اشتغال مى‏ورزیدند و سپس به داخل دره رهسپار مى‏شدند. پیشواى بزرگ آنها فقط در همین ماهها توفیق نشر و پخش آیین خود را داشت.

ولى ایادى و عمال سران قریش، در همین ماهها نیز وسیله آزار و فشار اقتصادى آنها را فراهم مى‏آوردند زیرا غالبا بر سر بساطها و فروشگاه‏ها حاضر مى‏شدند، و هر موقع مسلمانها مى‏خواستند که چیزى را بخرند، فورا به قیمت گرانترى آن را مى‏خریدند و از این راه نیروى خرید را از مسلمانان سلب مى‏نمودند.

محاصره اقتصادى قریش، با نقشه گروهى از نیک اندیشان آنان، در هم شکسته شد. پیامبر و هواداران وى پس از سه سال تبعید و رنج، از«شعب ابى طالب»بیرون آمده و راه خانه‏هاى خود را در پیش گرفتند. خرید و فروش با مسلمانان آزاد گردید و مى‏رفت که وضع مسلمانان سر و سامانى پیدا کند که ناگهان پیامبر اکرم با پیش آمد بسیار تلخى روبرو گردید، و این مصیبت ناگوار اثر بسیار سوئى در روحیه مسلمانان بى پناه به یادگار گذارد. اندازه تأثیر این حادثه در آن لحظه حساس با هیچ مقیاس و ترازویى قابل سنجش نبود، زیرا رشد و نمو یک ایده و فکر در سایه دو عامل است: آزادى بیان و قدرت دفاعى که از حملات نا جوانمردانه دشمن جلوگیرى کند. اتفاقا در لحظه‏اى که مسلمانان از آزادى عقیده برخوردار شدند، عامل دوم را از دست دادند یعنى یگانه حامى و مدافع اسلام، از میان آنان رخت بر بست و رخ در نقاب خاک کشید.در آن روز، پیامبر اکرم حامى و مدافعى را از دست داد، که از سن هشت سالگى تا آن روز که پنجاه سال از عمر رسول خدا مى‏گذشت حفاظت و حراست او را بر عهده داشت، و پروانه‏وار گرد شمع وجود او مى‏گشت، و تا روزى که«محمد»صاحب درآمدى شد، هزینه زندگى او را مى‏پرداخت و او را بر خود و فرزندانش مقدم مى‏داشت.


90/4/9::: 12:16 ع
نظر()
  
  

بسمه تعالی

بدون شک حضرت امام حسین ( علیه السلام ) جزو نادر ترین شخصیت هایی است که جهان از آغاز تا کنون به خود دیده است . حماسه خونینی که آن حضرت در عاشورای سال 61 هجری در کربلا رقم زد ؛ حماسه ای جاویدان است و در صفحات تاریخ همواره چون خورشیدی می درخشد و هیچ گاه  تاریخ ، آن را به فراموشی نخواهد سپرد .  نویسندگان ، مورخان و شخصیت های سیاسی ، فرهنگی و علمی جهان در گفتار ها و نوشتار های خود از امام حسین ( علیه السلام ) به نیکی و بزرگی یاد نموده و از قیام آن حضرت تجلیل نموده اند که ما در اینجا  بخش هایی از گفتار بزرگان جهان در باره آن حضرت را جهت  استفاده خوانندگان و کاربران گرامی می آوریم ، به امید اینکه ما نیز بتوانیم آن حضرت را آن چنان که هست بشناسیم و پیرو راستین او باشیم .

مهاتما گاندی ( رهبر استقلال هند ) :

من زندگی امام حسین ، آن شهید بزرگ اسلام را بدقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا     نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد ، بایستی از سرمشق امام حسین ع پیروی کند .

محمد علی جناح ( قاعد اعظم پاکستان ) :

هیچ نمونه ای از شجاعت ، بهتر از آنکه امام حسین از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود . به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نمایند .

چارلز دیکنز ( نویسنده معروف انگلیسی ) :

 اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بود ، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند ؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط بخاطر اسلام ، فداکاری خویش را انجام داد .

توماس کارلایل ( فیلسوف مورخ انگلیسی ) :

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم ، اینست که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند . آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ندارد و پیوزی حسین با وجود اقلیتی که داشت ، باعث شگفتی من است .

ادوارد براون ( مستشرق معروف انگلیسی ) :

آیا قلبی پیدا می شود که وقتی در باره کربلا سخن می شنود ، آغشته با حزن و الم نگردد ؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند .

فردریک جمس :

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید ، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند .

ل . م . بوید :

در طی قرون ، افراد بشر همیشه جرات و پر دلی و عظمت روح ، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی طلم و فساد تسلیم نمی شود . این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین . و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام ، هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است .

واشنگتن ایروینگ ( مورخ مشهور آمریکایی ) :

برای امام حسین ع ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد ، لیکن مسوولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را بعنوان خلافت بشناسد . او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت . در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عربستان ، (2) روح حسین فنا نا پذیر است . ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من ، ای حسین !

توماس ماساریک : ( مسیحی )

گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متاثر می سازند ، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین ع یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین ع مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

موریس دو کبری :

در مجالس عزاداری حسین گفته می شود که حسین ، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام ، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت . پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده ، از زیر دستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم .

ماربین آلمانی ( خاور شناس ) :

حسین ع با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود ، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت . این سرباز رشید عالم اسلام به مردم نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد ، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت .

بنت الشاطی : ( نویسنده مسلمان )

زینب ، خواهر امام حسین بن علی ع ، لذت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنی امیه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت ، در همه حوادث سیاسی پس از عاشورا ، همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویان و بر پایی حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع ، زینب قهرمان کربلا نقش بر انگیزنده داشت .

لیاقت علی خان ( نخستین نخست وزیر پاکستان ) :

این روز محرم ، برای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگ دارد . در این روز ، یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد ، شهادت حضرت امام حسین ع در عین حزن ، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلام بود ، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی بشمار می رفت . این درس بما می آموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد ، نبایستی ما پروا کنیم و از راه حق و عدالت منحرف شویم

.
فاروق احمد خان لغاری (رئیس جمهور اسبق پاکستان):

زندگانی مبارک حضرت امام حسین (ع)برای ما راه هدایت است . با پیروی از این راه، ما می‌توانیم توطئه‌های دشمنان را خنثی کنیم .


بی نظیر بوتو (نخست وزیر اسبق و فقید پاکستان):

 مسلمانان فلسطین ، کشمیر و بوسنی باید بر سیره امام حسین (ع) عمل کنند .


چوهدری الطاف حسین (استاندار ایالت پنجاب پاکستان):

 بهترین راه برگزاری عاشورا این است که ما نقش امام حسین(ع) را بشناسیم و فلسفه شهادت را در پرتو قرآن و سنت ببینیم . ما باید در روز عاشورا پیمان ببندیم که طبق اصول راستی ، عدل ، مساوات ، صبر ، برادری و تمیز حق از باطل ، زندگی خود را اداره کنیم .

جرج جرداق (  نویسنده ، دانشمند و ادیب مسیحی ) :

وقتی یزید ، مردم را تشویق به قتل حسین و مامور به خونریزی می کرد ، آنها می گفتند : چه مبلغ می دهی ؟ اما انصار حسین به او می گفتند : ما با تو هستیم . اگر هفتاد بار کشته شویم ، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم .

عباس محمود عقاد ( نویسنده و ادیب مصری ) :

جنبش حسین ، یکی از بی نظیرترین جنبشهای تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوتهای دینی یا نهضتهای سیاسی پدیدار گشته است ... دولت اموی پس از این جنبش ، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نکرد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت .

احمد محمود صبحی :

اگر چه حسین بن علی ع در میدان نظامی یا سیاسی شکست خورد ، اما تاریخ ، هرگز شکستی را سراغ ندارد که مثل خون حسین ع به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد . خون حسین ، انقلاب پسر زبیر و خروج مختار و نهضتهای دیگر را در پی داشت ، تا آنجا که حکومت اموی ساقط شد و ندای خونخواهی حسین ، فریادی شد که آن تختها و حکومتها را به لرزه در آورد .

آنطون بارا ( مسیحی ) :

اگر حسین از آن ما بود ، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم .

گیبون ( مورخ انگلیسی ) :

با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم ، مع ذلک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین ع تحمل نموده ، احساسات سنگین دل ترین خواننده را بر می انگیزد ، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی به آن حضرت در خود می یابد .

نیکلسون ( خاور شناس معروف ) :

بنی امیه ، سر کش و مستبد بودند ، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند ... و چون تاریخ را بررسی کنیم ، گوید : دین بر ضد فرمانروایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراطوری ایستادگی نمود . بنابراین ، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون حسین ع به گردن بنی امیه است .

سر پرسی سایکس ( خاور شناس انگلیسی ) :

حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند ، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید ، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود . این یک مشت مردم دلیر غیرتمند ، مانند مدافعان ترموپیل ، نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند .

تا ملاس توندون ( هندو ، رئیس سابق کنگره ملی هندوستان ) :

این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین ع سطح بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند و یاد آوری شود .

محمد زغلول پاشا ( در مصر ، در تکیه ایرانیان ) :

حسین ع در این کار ، به واجب دینی و سیاسی خود قیام کرده و اینگونه مجالس عزاداری ، روح شهامت را در مردم پرورش می دهد و مایه قوت اراده آنها در راه حق و حقیقت می گردد .

عبدالرحمن شرقاوی ( نویسنده مصری ) :

حسین ع ، شهید راه دین و آزادگی است . نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد ، بلکه تمام آزاد مردان دنیا به این نام شریف افتخار کنند .

طه حسین ( دانشمند و ادیب مصری ) :

حسین ع برای به دست آوردن فرصت و از سر گرفتن جهاد و دنبال کردن از جایی که پدرش رها کرده بود ، در آتش شوق می سوخت . او زبان را در باره معاویه و عمالش آزاد کرد ، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود . اما حسین ، حزب خود را وادار کرد که در طرفداری حق سختگیر باشند .

عبدالحمید جودة السحّار ( نویسنده مصری ) :

حسین ع نمی توانست با یزید بیعت کند و به حکومت او تن بدهد ، زیرا در آن صورت ، بر فسق و فجور ، صحه می گذاشت و ارکان ظلم و طغیان را محکم می کرد و بر فرمانروایی باطل تمکین می نمود . امام حسین به این کارها راضی نمی شد ، گر چه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود و یارانش کشته شوند .

علامه طنطاوی ( دانشمند و فیلسوف مصری ) :

 داستان حسینی  عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می آورد ، چندانکه برای شتاب به قربانگاه ، بر یکدیگر پیشی جویند .

العبیدی ( مفتی موصل ) :

فاجعه کربلا در تاریخ بشر نادره ای است ، همچنان که مسببین آن نیز نادره اند ... حسین بن علی ع سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قران به زبان پیغمبر اکرم ص وظیفه خویش دید و از اقدام به آن تسامحی نورزید . هستی خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و بدین سبب نزد پروردگار ، // سرور شهیدان // محسوب شد و در تاریخ ایام ، // پیشوای اصلاح طلبان // بشمار رفت . آری ، به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن ، کامیاب گردید .
 

کاپیتان هانیبلت :

آن شب (شب عاشورا) هنگامى که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق مى‏زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طى یک سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بیعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانى که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایى انجام داد که نشانه آگاهى کامل او از ضعف بشرى و قدرت روح  فداکارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگى و شهادت را در خود نمى‏بیند، در تاریکى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى که ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.

جرح جرداق (مسیحى):

فرق على (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏کرد، یاران یزید مى‏گفتند: «کم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بکشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معک؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .(2)

ونستان (امریکایى):

تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون: قرآن که تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، کعبه‏اى که قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت کند و حسینى که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آنها را نخواهد داشت.(3)

ماربین (آلمانى):

امام حسین بن على (ع) که از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها کسى است که در چهارده قرن پیش دربرابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد . . . موضوعى را که نمى‏توان نادیده گرفت این است که حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود که تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرى اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقت کشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.(5)

علامه علائلى، (نویسنده مصرى):

تاریخ هر ملتى واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتى که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست؛ و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگوارى را مانند رجال تاریخى دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت ‏خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست؛ زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگوارى زمین صرف کرده‏اند؛ ولى حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فداى آن کرد.(6)

دکتر طه حسین (مصرى):

ابن زیاد چنان مى ‏پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته‏ تر کرد و کار بد او کارهاى بد دیگرى را سبب شد و خون‏هاى ریخته شده و شکنجه‏ هایى که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد مى ‏خواست نتیجه به بار آورد.(7)

ابن ابى الحدید معتزلى (شارح معروف نهج البلاغه) در خصوص واقعه کربلا، مى ‏نویسد :

سرور مردانى که داراى حس امتناع بودند، آن کسى که حمیت‏ به مردم آموخت و به آنان فهماند که زیر سایه شمشیر مردن از پستى و مذلت ‏بهتر است، حسین بن على (ع) است . به او و یارانش پیشنهاد امان شد، ولیکن نپذیرفت و زیر بار ذلت نرفت و فرمود: آگاه باشید که ناکس فرومایه‏اى به من اتمام حجت فرستاده و مرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته، لیکن ذلت از حضرت من دور است . نه خدا راضى است که من ذلیل شوم نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا و نه آن دامن پاکى که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعت که من دارم . من هرگز طاعت لئیمان را بر کشته شدن به شرافت ترجیح نخواهم داد .

امام خمینی (قدس سره الشریف):

 روز مبارک سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است، و روز تحقق پاسداری از اسلام و حقیقت از مکتب الهی، روز تولد بزرگ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد، مکتبی که می‌رفت با کج روی‌های تفالی جاهلیت و برنامه‌های حساب شده، احیای ملی گرایی عروبت با شعار «لاخبر جاء و لاحی نزل»‌ محول و نابود شود و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا بکشاند، که ناگهان شخصیت عظیم که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفی(ص) و سید اولیاء علی مرتضی تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی‌نظیر و نهضت الهی خود،‌ واقعه بزرگی را به وجود آورد،‌کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید، اقتباس از کتاب پیام امام خمینی، مورخ 26/3/59
 

استاد محمدرضا حکیمی:

و عاشورا یک «ایست بزرگ» است، در برابر سیل بنیانکن جاهلیت در عصر تمدن، در برابر این سقوط ها و انحطاط ‌ها، این الحادها و ضلالت ها، این ستم‌ها و بیدادها، در برابر این بشریت فرو رفته در تباهی، و این روزگار سراسر سیاهی ، در برابر پذیرش ذلت و بندگی و وداع با عزت و آزادگی.
هنگامی که می‌نگریم در «خطبه عاشورا» سخن از عدل می‌رود و از اینکه عدالت از میان رفته است.. می‌فهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت» فلسفة عاشورا را زنده نگاه بداریم، و با قیام برای عدالت از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم. «بخش‌هایی از کتاب قائم جاودانه»‌


دکتر علی شریعتی (ره ) :

حضرت امام حسین علیه السّلام بزرگ ترین شهید دین در تاریخ است.

شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب:

 راه حسین، راه دل است. هر چیزی را بهاری است و بهار عزای حسین عشر عاشوراست. اسم حسین و قبر حسین موجب شکستن دل است . راه حسین راه قلب، بلکه راه خداست. اگر کسی با دل متوجه حسین شود مصائب و حالاتش را به خصوص در این ایام متذکر شود، به طور حتم دلش خواهد شکست، قیمتش کم می‌شود، مگر قلب که قیمتش علاوه می‌گردد. «بخشی از کتاب سیدالشهدا»


شهید آیت الله  مرتضی مطهری:

حسین فرزند پیغمبر است، او ایمان خود را به تعلیمات پیغمبر نشان می‌دهد. پیغمبر جلوه می‌کند، پیغمبر متجلی می‌شود،‌در وجود حسین دیده می‌شود. چطور روح بشر، این مقدار شکست ناپذیر می‌شود؟
سبحان الله، بشر به کجا می‌رسد، روح بشر چقدر شکست ناپذیر باید باشد، که بدنش قطعه قطعه می‌شود، جوانانش جلوی چشمش قلم قلم می‌شوند، در منتهی درجه تشنه می‌شود، و حتی به آسمان که نگاه می‌کند، به نظرش تیره و تار است، خاندانش اسیر می‌شوند، هر چه دارد از دست داده است، ولی یک چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. هرگز روحش شکست نمی‌خورد. شما یک چنین صحنة نمایشی از فضایل انسانیت در غیر حادثه کربلا نشان دهید، تا به جای کربلا از آن حادثه یاد کنیم؟ پس چنین حادثه‌ای را باید زنده نگهداریم، «حماسه حسین،‌ ج 1، ص 169 الی 70»

شهید آیت الله سید محمد حسین بهشتی:

 دوستان حسین، هواداران حسین،‌ شیفتگان حسین،‌پیروان مکتب توحید و یکتاپرستی باید بدانند، مبارزه در زندگی امری است اجتناب‌ناپذیر، از کسالت و کاهلی و از گوشه‌نشینی بیرون بیایند. بدانند تا بشری در دنیا زندگی می‌کند باید همواره مبارزه داشته باشد،‌ شیرین ترین مبارزات، مبارزه له حق و علیه باطل است، مبارزه برای زنده نگهداشتن فکر حق،‌ مبارزه برای اجرای قانون حق «گفتار عاشورا ، ص 54»

بخشی از مقاله در باره سالروز زلزله بم و یادی از حماسه عاشورا در سایت شیعه نت :

روزی مانند روز حسین فاطمه و پسر پیامبرخدا و زاده علی مرتضی ، نبود. آنجا مرگ سراغ حسین و یارانش نیامد و این سپاه عشاق بودند که متهورانه به پیشباز مرگ شتافتند بلکه بر مرگ خندیدند. درعاشورای کربلا نه تنها عزراییل ومیکاییل وجبراییل واسرافیل که تمام فرشتگان و جن وانس مبهوت وشگفت زده از آن حماسه خونین شدند، آنجا که مسلم بن عوسجه در بازار کوفه می خواهد حنا بخرد اما حبیب بن مظاهر به دنبال وی گویا در دل و زبان حال به مسلم می گوید تو را دیگر نیازی به حنا نیست و آخرین حنای تو در کربلای حسین ، سر ورویت را خضاب خواهد کرد. وآن حنای خونی است که در اوج عشق به حسین فوران می نماید؛ رنگ آن حنا تا روز قیامت و تا ورود به باغ های سبز وخرم بهشت باقی خواهد ماند . و  آنجا که بریر بن خضیر آن پیر مرد جوانمرد همدانی در شب عاشورا به شوخی و مزاح می پردازد کاری که هیچ گاه در عمرش نکرده  ودر این باره می گوید : این نیست جز به خاطر مقامی که فردا در انتظار من است . و آن جا که قاسم نوجوان ، مرگ را در کام خود شـــیرین تر از شهد عسل می داند و بی باکانه به حجـــله گاه خونــین خویـــش می شتابد. و آن جا که حر آزاده آن فرمانده سپاه هزار نفری دشمن ، یک پای خود را لب بهشت وپای دیگر را لب جهنم سوزان خشم الهی می بیند وناگاه بهشت را با توبه و انابه و خجلت و شرمندگی در پیشگاه حسین (علیه السلام) و سر انجام با خون پیشانی خویش خریداری می کند.در گوشه میدان جنگ خون سر و پیشانی حر ، پرده ای بر چشمان وی نهاده و مجروح بر زمین افتاده ، احســـاس راحتی می نماید از لابلای خونهای بسته، چشــم می گشاید ، می بیند ســـر در دامان ولایت دارد. آن جاست که امام حســـین (علیه السلام ) مدال جاویدان افتخار به حر می دهند و آن دستمالی است که امام بر پیشانی خونین حر می بندد. مدالی که تا روز قیامت بر پیشانی آن شهید آزاده می درخشد. آن جاست که مرد و زن و کودک و سیاه و سفید ، بزرگترین حماسه جاویدان تاریخ را رقم زدند. اما این امام سجاد و زینب و کودکان هستند که در شام تلخ غریبان در کنار خیمه های سوخته و در جوار اجساد قطعه قطعه شهیدان ، آن شب غم بار را سپری می سازند. این زینب است که نماز شب را نشسته می خواند و امام سجاد (علیه السلام ) از عمه داغدار می پرسند : چرا نماز را نشسته می خوانید و عمه پاسخ می دهد : داغ های روز گذشته کمر ایشان را شکسته است .

تنها اینان، باز مانده آن کبـــوتران خونین بال مهـــاجر نیســـتند و این ما نیز باز مانده عاشورا و تمام مصیبتهای تاریخ پر فراز و نشـــیب اسلامیم و باید همچـــون زینب وامام سجاد (علیهما السلام) و فرزندان ولایت ، پیام آن حماسه سازان را به نسل های آینده برسانیم.خود ، حسینی شویم و در مدرسه عشق و شجاعت و آزادگی حسینی ، درس بخوانیم و تاریخ سراسر افتخاری را رقم زنیم. انشاءالله. 


منابع :  نقل از کتاب درسی که حسین به انسانها آموخت // شهید هاشمی نژاد ص447 ، رهبر آزادگان و منابع دیگر //. البته امام حسین ع در صحرای کربلا شهید شد ، نه ریگزارهای عربستان ! ممکن است نویسنده فوق عراق را که یک کشور عربی است بدین رو عربستان نامیده است. // رهبر آزادگان ص67 و فرهنگ عاشورا جواد محدثی// نور  دانش، سال 2، شماره 3، ص‏6  //حسین پیشواى انسانها، م . اکبرزاده // زندگانى امیرالمؤمنین على (ع)، عماد زاده //  الامام الحسین ابوالشهداء، عباس محمود عقاد، ترجمه محمد کاظم معزى // على (ع) و دو فرزند بزرگوارش، طه حسین، ترجمه احمد آرام، ج‏2 // واقعه کربلا، عباس محمود عقاد، ترجمه مسعود انصارى  // سلسله سخنرانى 79- 1378، محمد رضا سنگرى

منابع اینترنتی :

http://www.tebyan.net

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8511080109

قال علی ابن الحسین "علیه السلام" : رحم الله العباس یعنی ابن علی ، فلقد آثر و أبلی و فدی بنفسه حتی قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة کما جعل لجع


  
  

 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است        

             باز این چه نوحـه وچـه عـــزا و چـه ماتــم اسـت      

این روز ها و شبها همه شیعیان ودوست داران عترت پاک وخاندان آخرین و بزرگ ترین فرستاده الهی ، حال وهوای دیگری دارند. گویا دل وجان آنان بر بال ملایک در آسمان ولایت به پرواز در آمده باشد.

گویا عشق به عترت در دل آنان آشیانه کرده و بذر محبت اهل بیت در سرزمین جان آنان جوانه زده است.

گویا آیه مودت آنان را به سوی چشمه های جوشان و زلال عترت رهنمون گردیده و آنان را برقله های رفیع محبت و دوستی آل محمد ، به پرواز در آورده است.

گویا در دریای طوفانی و پر طلاطم وخروشان که بیشتر انسانها را در گرداب های سهمگین انداخته و آنان در کام امواج خروشان این دریای آشفته و طوفانی فرو رفته، اما شیعیان و دوست داران خاندان پیامبر اسلام (ص ) بنا به تعالیم ناب آن حضرت ،در کشتی نجات امت سوار شده و از هلاکت و نابودی حتمی رهایی یافته اند.

اینک محرمی دیگر حلول کرد و دل و جانمان را در طبقی از اخلاص  وعشق و محبت گذاشته و دو دستی تقدیم صاحب این شبها و روزها می نماییم .

ماه محرم یاد آور خاطره تلخ شهادت امام حسین و یاران آن حضرت در عاشورای سال 61 هجری فرا رسید و شیعیان و گروه هایی از سایر مسلمانان و حتی غیر مسلمانان به یاد این حادثه دردناک تاریخ ، هر ساله درسوگ می نشینند و با مراسم مختلف این روزها را گرامی می دارند. اجرای برنامه های گوناگون در این روزها و شبها نشانه محبت و عشق و علاقه به خاندان پاک پیامبر خدا ( علیهم السلام ) است که در قرآن کریم از آن به عنوان مودت تعبیر شده و مسلمانان می بایست به پاس زحمت ها و خون دلهایی که پیامبر خدا برای هدایت آنان متحمل شده است به اهل بیت آن حضرت اظهار محبت و دوستی نمایند . هر چند ممکن است برخی از مخالفان بگویند محبت امری قلبی است اما شیعیان معتقدند که محبت باید علاوه بر دل ، در عمل انسان نیز متبلور گردد ، از این رو برگزاری مراسم گوناگون در غم و شادی اهل بیت (علیهم السلام ) ، ابراز محبت و دوستی به آنان و به نوعی تعظیم شعائر اسلامی به شمار می رود .

آن چه که در این مراسم اهمیت دارد زنده نگه داشتن و انتقال پیام هایی است که از این نهضت خونین به یادگار مانده است ، یعنی همان فلسفه قیام و اهدافی که امام حسین (علیه السلام ) برای آن قیام نموده اند . در حقیقت انگیزه برگزاری مراسم سوگواری در این روزها و شبها که از دیرباز در بین شیعیان به عنوان سنتی مقدس مورد توجه بوده است ؛ شناخت بیشتر ابعاد قیام عاشورا و آموختن حقیقت اسلام و مذهب اهل بیت (علیه السلام ) بوده است و در این مراسم علاوه بر اجرای برنامه های گوناگون عزاداری و نوحه خوانی ،   لازم است عزاداران گرامی به شناخت ابعاد شخصیت ابا عبد الله الحسین ( علیه السلام ) و شرح آن نهضت و پیام های آن که از سوی سخنرانان مطرح می شود بیشتر توجه کرده و به آن چه آن حضرت به خاطر آن  جان فشانی کرده اند در زندگی خود جامه عمل بپوشانند . به عنوان نمونه یکی از یاران آن حضرت در بحبوحه  جنگ و نبرد در ظهر روز عاشورا خبر حلول ظهر را به امام می رساند و امام بدون درنگ با برخی از یاران به نماز می ایستند و نماز ظهر را اقامه می نمایند ؛ زیرا نماز ستون دین است  و قیام آن حضرت در واقع برای حفظ پایه های دین خدا بوده است . همچنین آن حضرت در برخی از کلمات و سخنان خود می فرماید : " ... إنی أحب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر ... " و نیز می فرماید : ( ... و انی لم أخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما بل انما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی و أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی علی إبن ابی طالب ، فمن قبلنی بقبول الحق فالله أولی بالحق و من رد علی هذا أصبر حتی یقضی الله بینی و بین القوم و هو خیر الحاکمین ...  )   آن حضرت ضمن بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر می فرماید که برای گردنکشی و طغیان و ظلم و افساد در جامعه قیام نکرده است ، بلکه هدف آن حضرت اصلاح امت جد بزرگوارش بوده و به قصد امر به معروف و نهی از منکر قیام نموده است و در واقع امام حسین (علیه السلام ) شهید راه امر به معروف و نهی از منکر است . بر این اساس موضوع امر به معروف و نهی از منکر که از فروع مقدس دین می باشد می بایست مورد توجه پیروان آن حضرت باشد ، به ویژه که در سال های اخیر تهاجم گسترده فرهنگی غرب علیه اسلام در کشور های اسلامی، وظیفه شیعیان و عموم مسلمانان را دوچندان نموده است .

 نکته ای که لازم است مورد توجه همگان قرار گیرد دقت در بیان تاریخ کربلا است بنا بر این ، هم مداحان و هم اهل خطابه و منبر می بایست از منابع صحیح تاریخی در بیان و نقل تاریخ این حادثه بهره جسته و به ویژه در بیان و ذکر مصیبت های عاشورا از مقاتلی که از صحت و دقت در نقل جریان های کربلا برخوردارند استفاده نمایند و از استفاده از منابع ضعیف و نادرست و نیز اشعار نامناسب و نا مأنوس  با فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام ) خودداری نموده و از تحریف این حادثه ماندگار تاریخ و ایجاد بدعت در آن پیشگیری نمایند. علاوه بر لزوم دقت در محتوای مراسم ، لازم است در سبک و شیوه این عزاداری ها از اموری که باعث وهن مذهب شیعه و دادن بهانه به دست مخالفان می گردد ، خودداری نمایند و توصیه های برخی از مراجع تقلید مانند حضرت آیة الله مکارم شیرازی و نیز رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیةالله خامنه ای را در هرچه بهتر برگزار شدن این مراسم جدی گرفته و آن ها را نصب العین خود قرار دهند .  در هر صورت افراط و تفریط در التزام عملی به مفاهیم دینی از نظر اسلام قابل پذیرش نیست و حفظ اعتدال در هر یک از برنامه های دینی ، از جمله وظایف فرد فرد مسلمانان و شیعیان است . امید واریم  همه ما از پیروان راستین اهل بیت ( علیهم السلام ) باشیم و پس از شناخت کامل آن نور های الهی که همچون ستارگانی فرا راه ما قرار گرفته اند راه راست و پسندیده را در زندگی خود بیابیم و از آن نمونه های انسان کامل ، الگو بگیریم .   

قال علی ابن الحسین "علیه السلام" : رحم الله العباس یعنی ابن علی ، فلقد آثر و أبلی و فدی بنفسه حتی قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة کما جعل لجعفر ابن ابی طالب ، و إن للعباس عند الله تبارک و تعالی لمنزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة "خصال شیخ صدوق "


  
  

 

 

بسمه تعالی

عاشورا در مناطق مختلف جهان و در فرهنگ های گوناگون همواره دارای مفهوم متفاوتی بوده است . در قاره آفریقای غیر عربی نیز به روز عاشورا به استناد برخی از روایات و سنن به دیده احترام و تقدس نگریسته شده است. بر اساس روایات وارد شده در برخی از کتب سنن و حدیث و تاریخ متعلق به اهل سنت، این روز دارای برجستگی های تاریخی بوده و بسیاری از حوادث شیرین و مبارک از جمله خلقت جن و انس و ملائکه ، لوح و قلم و زمین و آسمان در این روز محقق شده است. همچنین نابودی فرعونیان مصر و پیروزی بنی اسرائیل و هبوط کشتی حضرت نوح بر جودی و نجات حضرت یونس از شکم ماهی و برخی دیگر از پدیده های مبارک در این روز رخ داده است . در بسیاری از مناطق آفریقا ،مسلمانان سنت هایی را در این روز به عنوان یک روز عید و مبارک بر پا می دارند. از جمله این که در این روز روزه می گیرند و با اجتماع در برخی از مساجد به دعا و نیایش و تلاوت یا ختم قران اهتمام می ورزند و خطبای جمعه در خطبه های خود به اهمیت و مبارکی این روز اشاره می نمایند. همچنین در شب این روز به شادی و سرور و پر خوری می پردازند. اما در فرهنگ شیعه، این واژه و این روز دارای مفهومی متفاوت است و به عنوان روز عزا و مصیبت تلقی می شود و نه تنها روایات وارده در مبارکی این روز به عنوان روایات جعلی و ساخته و پرداخته بنی امیه و بنی عباس قلمداد می شود، بلکه به نام سومین امام شیعیان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و قیام خونین آن حضرت و شهادت یاران ایشان رقم خورده است. هر چند در گذشته شیعیان مهاجر به قاره آفریقا به وی‍‍‍‍ژه شیعیان لبنانی و خوجه های هندی در مناطق محل اقامت خود، همواره این روز را گرامی می داشته و در مساجد یا حسینیه ها و مراکز دینی متعلق به خود، مراسم در خور شأنی برگزار می کرده اند، اما در توده های مردمی ملت های آفریقایی چندان این سنت راه نیافته و احیاء حرکت خونبار عاشورا در فرهنگ آنان جایگاهی را به خود اختصاص نداده بوده است . پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و تأسیس و ترویج فرهنگ ناب و زلال عترت در بسیاری از مناطق آفریقا و آگاهی مسلمانان رهیافته به فرهنگ غنی ولایت و عترت، نسبت به بسیاری از واقعیت های تاریخی،خوشبختانه به صورت تدریجی، گرامی داشت این روز غم بار را در برنامه های خود وارد نموده و در برخی از مناطق به صورت هیئت های عزاداری خارج شده و به زبان های محلی آفریقایی و نیز عربی به مدیحه سرایی و عزاداری می پردازند که نمونه های بزرگ آن را می توان در شهر های شیعه نشین نیجریه مانند زاریا و کانو و در شهر دارالسلام از کشور تانزانیا و نیز در شهر آکرا در کشور غنا و برخی از شهر های سنگال و کنیا و سایر کشور های آفریقایی جستجو نمود. اکنون با صراحت می توان ادعا نمود که دیگر برگزاری مراسم عاشورا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهادت امام حسین(ع) و یاران آن حضرت در بسیاری از کشور های آفریقایی صرفا به شیعیان مهاجر اختصاص ندارد و کشور هایی مانند ساحل عاج، نیجر، مالی، بورکینا فاسو، کنگو دموکراتیک، بنین،توگو، کامرون، مالاوی، اوگاندا،ماداگاسکار، آفریقایجنوبی،گینه، سودان،سیرالئون و سایر مناطق آفریقا، همه ساله شاهد مراسم ویژه روز عاشورا و گرامی داشت یاد شهدای کربلا توسط شیعیان بومی این کشور ها هستند. طی سال های گذشته گام های بلندی به منظور از بین بردن سنت های غلط به جای مانده از عهد بنی امیه در بزرگ داشت این روز به عنوان یک روز عید ، برداشته شده است که به عنوان نمونه می توان به برگزاری سمینار بزرگ عاشورا با عنوان" عاشورا یوم عید أم یوم حزن" در شهر داکار پایتخت سنگال اشاره نمود که دو سال پیش برگزار شد و بیش از دو هزار نفر از نخبگان و شیوخ و شخصیت های آن کشور و کشور های همجوار در آن شرکت نمودند، پیش از برگزاری این مراسم با شکوه، استفتائاتی نیز از شیوخ و علمای بزرگ این کشور به عمل آمد که در پاسخ به آن استفتائات ، شیوخ یاد شده نوشته اند که این روز روز عزاست و روز شادی و سرور نیست .یک نمونه از استفتئات یاد شده و پاسخ آن به شرح ذیل است:

سماحة‌ العلامة الشیخ الحاج بو محمد کونتا، الخلیفة العام للطریقة القادریة فی السنغال،

السلام علیکم و رحمة الله تعالی و برکاته،

أما بعد فإنه نظرا إلی أن الیوم العاشر من شهر المحرم الحرام هو الیوم الذی أستشهد فیه سبط الرسول الأکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) الإمام الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) فی السنة 61 الهجریة، و إلی أن المسلمین کلهم یحبون آل الرسول(ص) و یکنون لهم إحتراما خاصا، فهل یجوز للمسلمین أن یحیوه بالأفراح التی نراهم یقومون بها فی مثل هذا الیوم فی کل سنة، أفیدونا أفادکم الله تعالی.

یوم الخمیس 26 رمضان 1427

متن پاسخ استفتاء یاد شده:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی بنعمته تتم الصالحات والصلاة و السلام علی أشرف خلقه سیدنا محمد بن عبد الله و اله الطاهرین و أصحابه الهداة المیامین.

و بعد:

السلام علیکم و رحمة الله تعالی و برکاته

إن لیوم عاشوراء من شهر المحرم الحرام من الأهمیة ما لا یخفی علی أحد من المسلمین، حیث أنه یمثل أکبر مأساة انسانیة عرفها التاریخ البشری، و ذلک لإستشهاد سبط الرسول(ص) سیدنا الحسین بن علی بن ابی طالب.

و علی هذا لا ینبغی أن یکون هذا الیوم یوم فرح و إحتفال، بل یجب علی المسلمین أن یخلدوه بکل ما یستحقه من خشوع و تضرع إلی العلی القدیر و صلوات علی رسول الانسانیة سیدنا محمد صلی الله علیه و آله و صحبه و سلم.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

الحاج مام بو محمد کنت

AL HAJJ MAME BOU MOHAMMAD KOUNTA 

 

تدوین و نگارش: عباس معتقدی

سماحة‌ العلامة الشیخ الحاج بو محمد کونتا، الخلیفة العام للطریقة القادریة فی السنغال،

السلام علیکم و رحمة الله تعالی و برکاته،

أما بعد فإنه نظرا إلی أن الیوم العاشر من شهر المحرم الحرام هو الیوم الذی أستشهد فیه سبط الرسول الأکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) الإمام الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) فی السنة 61 الهجریة، و إلی أن المسلمین کلهم یحبون آل الرسول(ص) و یکنون لهم إحتراما خاصا، فهل یجوز للمسلمین أن یحیوه بالأفراح التی نراهم یقومون بها فی مثل هذا الیوم فی کل سنة، أفیدونا أفادکم الله تعالی.

یوم الخمیس 26 رمضان 1427

متن پاسخ استفتاء یاد شده:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی بنعمته تتم الصالحات والصلاة و السلام علی أشرف خلقه سیدنا محمد بن عبد الله و اله الطاهرین و أصحابه الهداة المیامین.

و بعد:

السلام علیکم و رحمة الله تعالی و برکاته

إن لیوم عاشوراء من شهر المحرم الحرام من الأهمیة ما لا یخفی علی أحد من المسلمین، حیث أنه یمثل أکبر مأساة انسانیة عرفها التاریخ البشری، و ذلک لإستشهاد سبط الرسول(ص) سیدنا الحسین بن علی بن ابی طالب.

و علی هذا لا ینبغی أن یکون هذا الیوم یوم فرح و إحتفال، بل یجب علی المسلمین أن یخلدوه بکل ما یستحقه من خشوع و تضرع إلی العلی القدیر و صلوات علی رسول الانسانیة سیدنا محمد صلی الله علیه و آله و صحبه و سلم.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

الحاج مام بو محمد کنت

AL HAJJ MAME BOU MOHAMMAD KOUNTA                      

      تدوین و نگارش: عباس معتقدی


  
  

"خطبه شعبانیه پیامبر اکرم(ص)"

پیامبر خدا(ص) در روز جمعه آخر ماه شعبان که در آستانه ورود به ماه رمضان بودند، خطبه ای درباره  وی‍ژگی ها و برکات ماه مبارک رمضان ایراد نمودند. این خطبه از سوی امام هشتم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به شرح ذیل روایت شده است:

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ:

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ.

ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است.
ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.

هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ.

ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت های راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.

 فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ.

پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی بهره شود. در این ماه باگرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران و درماندگان کمک ویاری کنید.

به پیران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده و با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.

وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَى أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ.

 زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید. دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوشهای خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید. با یتیمان مردم مهربانی کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانی کنند. از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید.

وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْ‏فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.

 در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعتهاست و در این اوقات، حق تعالی با رحمت، به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ.

 ای مردم! جانهایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبک گردانید و بدانید که حق تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.

 أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ

 ای مردم! هرکه از شما روزه دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته  اش را خواهد داشت.

برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نیستیم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.

أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.

 ای مردم! هرکس اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدمها، بر آن بلغزد. هرکس در  این ماه کارهای غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند.
 هرکس در این ماه از آزار رساندن به مردم خودداری کند، حق تعالی، روز قیامت،خشم خود را از او بازدارد.

 هرکس در این ماه یتیم بی پدری را گرامی دارد، خدا او را در قیامت عزیز گرداند.

 وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ بِصَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ.

 هرکس در این ماه صله رحم کند و با خویشان بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هرکس در  این ماه رابطه اش را با خویشان خود قطع کند،خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید.
 هرکس در این ماه نماز مستحبی بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسی که نماز واجبی بجا آورد، خداوند  ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای دیگر را به او عطا کند.

 وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.

هرکس در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند.

وهرکس که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر قرآن را ختم کرده باشد.

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَالشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ.

 ای مردم! درهای بهشت در این ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد.

و درهای جهنم در این ماه بسته است، از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما نگشاید.
شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.

 قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ.

 علی علیه السلام می فرماید: در این حال از جا برخاسته و عرض کردم، ای پیامبر خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت فرمود: ای ابا الحسن! برترین اعمال در این ماه پرهیز از محرمات است.

(وسائل ‏الشیعة ج 10 /ص 314)

اعمال ماه مبارک رمضان


  
  

ماه رجب

ماه رجب ماه عبادت و نیایش و از ماه های مبارک است . در این ماه ، میلاد با سعادت امامان بزرگ مسلمانان ، حضرت امام محمد باقر ، امام محمد تقی ، حضرت علی ( علیهم السلام ) و عید مبعث پیامبر گران قدر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) واقع شده است .در این ماه  بسیاری از خدا جویان به ویژه جوانان پاک سرشت در ایام البیض یعنی روز های سیزده هم تا پانزدهم این ماه در مساجد جامع به اعتکاف می پردازند و ضمن روزه داری و نیایش به درگاه حضرت احدیت، زاد و توشه ای برای جهان پس از مرگ خویشتن فراهم می آورند و در این سه روز ، از دنیا و تعلقات آن فاصله می گیرند . چنانچه نگاهی به متن احادیث و روایات در باره این ماه بیاندازیم و دست کم به کتب ادعیه از جمله کتاب با ارزش مفاتیح الجنان مراجعه کنیم، مشاهده می کنیم برای این ماه برنامه های ویژه ای در نظر گرفته شده است . دعا های رسیده از پیشوایان ما در این ماه صفحه تازه ای را به روی ما برای تقرب به خدا گشوده اند و جان های تشنه ما را به سوی چشمه های زلال معارف رهنمون گردیده اند . از جمله عبادات در این ماه ، روزه است که در برخی از ایام این ماه بیشتر بدان سفارش شده است . همچنین ذکر گفتن و به یاد خدا بودن از عبادت های دیگر در این ماه است . در روایتی وارد شده است که هر کس در این ماه هزار مرتبه ذکر  شریف ( لا اله الاّ الله ) را بگوید ؛ خداوند از برای او یکصد هزار حنسنه در نامه اعمال وی ثبت می فرماید و یکصد شهر در بهشت برای او بنا می کند . پس اگر خداوند توفیق برخی از این عبادت ها را در این ماه به ما داد ، باید تلاش کنیم تا ثواب به دست آورده را با گناهان دیگر نابود نکنیم و در حفظ دست آورد های این ماه و دو ماه آینده یعنی ماه های شعبان و رمضان بکوشیم . ان شاء الله

اعمال ماه مبارک رجب


  
  

سوم خرداد روز حماسه ملی

روز دهم اردیبهشت سال 1361 عملیات غرور آفرین بیت المقدس در جنوب کشورمان آغاز گردید، بنده هم مانند بسیاری دیگر از میهن دوستان، همان روز از دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم حکم مأموریت گرفته و به سمت راه آهن قم روانه شدم. برای سفر به اهواز بلیت نشستن در کوپه وجود نداشت اما به صورت سرپایی در قطار به سمت اهواز حرکت نمودم، در قرار گاه،  تعداد زیادی روحانی دیگر نیز منتظر تقسیم شدن و عزیمت به سوی جبهه بودند. در صبح روز یازدهم همه روحانیان و طلاب بین لشکر ها و تیپ ها تقسیم شدند و بنده  به تیپ 21 امام رضا که بعد ها به لشکر تبدیل شد؛ اعزام گردیدم و فردای آن روز به عنوان روحانی گردان الفجر انتخاب شدم، متأسفانه برخی از گردان های این تیپ که در مرحله نخست این عملیات  به عنوان خط شکن در کرخه نور وارد عمل شده بودند با شکست مواجه شده و بین 30 تا 80% متلاشی شده بودند و گفته می شد که به دلیل تخریب پل روی کرخه نور، زخمی ها و جنازه شهدا در همان منطقه باقی مانده است، از این رو برخی از گردان های این تیپ به عنوان پشتیبان در خطوط مقدم حضو.ر پیدا می کردند. در آن روزها تجهیز یک سپاه در برابر ارتش تا به دندان مسلح عراق که تقریبا همه کشور های عربی و قدرتهای بزرگ غربی از نظر مالی و تسلیحاتی و نیز نیروی انسانی به آن کمک می نمودند کاری آسان نبود، برای رزمندگان ما حتی تهیه لباس در آن شرایط سخت می نمود، از این روبنده هنگامی که برای دریافت لباس رزمی مراجعه نمودم تنها توانستم یک دست لباس مستعمل رنگ باخته ای به دست آورم ، هرچند تسلیحات دیگر مانند یک قبضه اسلحه کلاشینکف و سرنیزه و سایر تجهیزات به این جانب تحویل گردید و چند قبضه نارنجک نیز پس از عزیمت به منطقه جنگی در همان منطقه پیدا نموده و در جای نارنجک ها در فانسخه ام قرار دادم. دو روز پس از استقرار در محل تیپ که مقر آن در شرکت کاتر پیلار در جاده  اهواز- خرمشهر بود به منقطه جنگی اعزام شدیم در عصر آن روز نبرد سختی به صورت تبادل آتش خمپاره و آتش بار های سبک صورت گرفت و هلی کوپتر های خودی چندین بار از پشت خاک ریز ها و در ارتفاع دو سه متری زمین مواضع دشمن بعثی را مورد هدف قرار می دادند. در آن روز فرمانده گردان ما که بیرون از سنگر بود مجروح و به پشت خط منتقل گردید. فردای آن روز به دلیل شدت درگیری ها عراقی ها از آن منطقه عقب نشینی کردند و بخشی از جاده خرمشهر  از دست آنان آزاد گردید. و ما به منطقه دیگری در کنار جاده خرمشهر عزیمت نمودیم.جاده خرمشهر در فاصله ده پانزده متری ما و حدود 150 متری عراقی ها قرار داشت و طبیعتا امکان بالا رفتن بر روی جاده به دلیل تیر رس بودن آن وجود نداشت و سنگر ها نیز در آن منطقه به دلیل موقت بودن، از استحکامی برخوردار نبود به نحوی که یک بار هنگامی که یکی از هواپیماهای عراقی از بمب خوشه ای استفاده کرد؛ رزمندگان از آن منطقه با وانت و یا پیاده از زیر بمب ها فرار کردند. پس از دو سه روز ، یک شب عراقی ها سر و صدای زیادی می کردند و صبح که برای نماز بیدار شدیم، متوجه فرار آنان از آن منطقه شدیم و اوایل صبح بود که یکی از رزمندگان با موتور سیکلت آمد و با خوشحالی زاید الوصف خبر از آزادی بخش های زیادی از جاده خرمشهر داد و رزمندگان یکی یکی درسنگر های عراقی ها  به منظور به دست آوردن غنایم بر جای مانده جستجو می نمودند، به یاد دارم که راننده یکی از تانک های عراقی که به سوی ما در حال حرکت بوده مورد اصابت گلوله رزمندگان قرار گرفته و در همان تانک در کنار جاده خرمشهر باقی مانده بود و عراقی ها نتوانسته بودند وی را منتقل کنند در همان ساعات نخست آن روز بنده عکسی از جنازه این عراقی در تانک گرفتم که هنوز هم این عکس را نگه داشته ام خوب همه رزمندگان و مردم به یاد دارند که نیروهای عراقی در اطراف جاده خرمشهر و سایر مناطق جنگی به ویژه در جنوب آب انداخته و رفت و آمد را سخت نموده بودند و همین برکه ها به عنوان محل غسل و استحمام رزمندگان مورد استفاده قرار می گرفت، پس از دو سه روز به منطقه شلمچه در حد فاصل ایستگاه حسینیه و پاسگاه زید عراق مستقر شدیم ، دشمن بعثی که انگیزه ای برای ادامه اشغال خاک ما نداشت و از سویی حرکت سریع و متهورانه رزمندگان اسلام آنان را غافل گیر گرده و رعب و وحشت در تمام وجودشان نقش بسته بود،به تدریج از مناطق اشغالی عقب نشینی می کرد و آن منطقه که تا چند روز پیش از آن، مرکز دود و آتش  بود، اما اکنون به فضایی آرام تبدیل شده بود به گونه ای که نیروهای گردان ما مکانی را برای برگزاری نماز جماعت تمیز و آماده نمودند.تنها حرکتی که در آن چند روز از عراقی ها مشاهده می شد، بمباران های هوایی هواپیماهای عراقی بود که هر ده تا پانزده دقیقه یک بار، آن منطقه را در ارتفاع بسیار بالا مورد هدف قرار می دادند و متأسفانه آن منطقه از پدافند قوی برخوردار نبود و تنها یک قبضه دوشیکا متعلق به تیپ 37 زرهی در این خط وجود داشت که  برد آن بسیار کمتر از ارتفاع هواپیماهای یاد شده بود. به یاد دارم یک بار که هواپیمای عراقی برای بمباران آمده بود از سنگر خارج شده و با رگبار کلاشینکف ، به سمت آن تیر اندازی نمودم که فرمانده گردانمان فریاد زد فلانی نزن فایده ندارد و من گفتم می دانم اما با این کار عقده ام را که می توانم خالی کنم. خوب من در این گردان امام جماعت هم بودم ویک بار هم یادم است وقت ظهر آماده بستن نماز بودیم که همان لحظه صدای هواپیمای عراقی آمد و رزمندگان اشاره کردند که چند لحظه بستن نماز را به تأخیر بیاندازم.

در روز بیست و سوم اردیبهشت یک روز نزدیک ظهر که برای اقامه نماز ظهر و عصر و ناهار آماده می شدیم چند فروند هواپیمای عراقی تمام  منطقه و سنگر های کنار خاک ریز ها را بمباران نموده و تعداد زیادی از همرزمان ما به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. سنگر ما نیز تخریب شد و پس از فرو نشستن گرد و خاک، به بیرون دویدم تا سراغ زخمی ها و شهدا بروم که یکی از همرزمان صدا زد از دستت خون می آید و دیگری گفت از پایت نیز خون می آیدو متوجه شدم که دست و پایم بر اثر ترکش های ریز زخم شده است و امداد گرهای هلال احمر روی زخم را بستند و چون که زخم ها  سطحی بود، من قصد رفتن به عقب را نیز نداشتم، اما آنان گفتند خطر بیماری کزاز دارد و باید حتما به بهداری تیپ 37 زرهی در کنار ایستگاه حسینیه بروم. به آنجا که منتقل شدم آنان نیز گفتند باید با مجروحان دیگر با هلی کوپتر به اهواز اعزام شویم. به این ترتیب به اهواز منتقل شده و پس از یک روز مرخص شده و به محل تیپ بازگشتم،اما هنگامی که با سر پنجه پا از بالای خودروی نظامی به پایین پریدم، متاسفانه انگشت شصت پای چپم آسیب زیادی دید که هنوز هم اثر آن باقی است و همین مشکل بنده را از شرکت در ادامه عملیات باز داشت و به قم بازگشتم . خوشبختانه عملیات بیت المقدس در کمتر از یک ماه یعنی بیست و سه چهار روز به همه اهداف از پیش تعیین شده رسید و در روز سوم خرداد ماه سال 1361 حماسه ای جاویدان در تاریخ مبارزات ملت ایران ثبت گردید و خرمشهر که مدتی به خونین شهر تبدیل شده بود  در این صبح خجسته پیروزی به هویت پیشین خود یعنی خرمشهر باز گشت. امیدوارم از این نقل خاطره خوشتان آمده باشد.

این روز بزرگ بر رهبر معظم انقلاب، خانواده های شهدا و ایثار گران و همه ملت ایران مبارک باد

      


  
  
   1   2   3      >