به نام خدا
سال روز رحلت جان سوز رسول اکرم حضرت محمد ابن عبدالله (صلی الله علیه وآله و سلم ) وشهادت دومین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت امام حسن مجتبی و شهادت هشتمین پیشوای شیعیان حضرت علی ابن موسی الرضا ( علیهما السلام ) بر حضرت ولی عصر ، رهبر معظم انقلاب و عموم مسلمانان وشیعیان و شما وبلاگ نویسان عزیز تسلیت باد .
ــ نگاهی گذرا به زندگانی این مشعل داران هدایت :
الف / حضرت محمد ابن عبدالله در هفدهم ربیع۱ سال عام الفیل و پس از چهل روز از جریان اصحاب فیل متولد شدند. پدر آن حضرت عبدالله ابن عبد المطلب ومادر شان آمنه دختر وهب بود. پیش از اسلام به دلیل صداقت وامانت داری به محمد امین مشهور بودند. در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه دختر خویلد که از تجار وثروت مندان مکه بود ازدواج نمودند.
چهل سال و چهار ماه و ده روز از عمر شریفشان گذشته بود که در غار حرا به عنوان آخرین پیامبر خدا انتحاب شدند و آیات آغازین سوره علق بر آن حضرت نازل شد و پس از حدود سیزده سال تبلیغ اسلام در مکه مکرمه و به دلیل فشار و توطئه کفار مکه ، آن حضرت در شب اول ربیع۱ به غار ثور پناه بردند و در شب چهارم ربیع۱ به مدینه ( یثرب ) هجرت کردند. آن حضرت پس از هجرت ، بیش از ده سال در مدینة النبی اقامت نمودند ودر جنگ های فراوانی که بین مسلمانان وکفار رخ داد شرکت کردند و سر انجام روح بلند آن حضرت بنا به قول بیشتر مورخین شیعه ، در غروب روز بیست و هشتم ماه صفر به سوی خلد برین و جنات رضوان الهی پرواز نمود و در اتاق مخصوص عایشه، همسر آن حضرت ، نه به خاک که به دلهای مسلمانان جهان سپرده شدند.
ب/ حضرت امام حسن مجتبی در سه شنبه پانزدهم ماه رمضان سال سوم از هجرت متولد شدند ، پدر آن حضرت امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب ومادر شان حضرت فاطمه زهرا دختر پیامبر اکرم ( علیهما السلام) است .پیامبر اکرم به آن حضرت علاقه بسیار زیادی داشتند و در روایاتی آن حضرت و برادر شان امام حسین را دو آقای جوانان بهشت و دو گل وریحانه خود خونده اند.
دوران عمر شریف امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) ، دورانی پر از فراز و نشیب بود و آن حضرت در غم و مصیبت هایی که بر قلب پاک حضرت علی وحضرت فاطمه وارد می شد شریک بود . آن حضرت در سال چهلم هجری و پس از شهادت مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) به امامت رسیدند ودر آغاز خلافت وامامت آن حضرت، معاویة ابن ابی سفیان از فرصت عدم وجود حضرت علی (علیه السلام ) استفاده نمود و به سوی عراق لشکر کشی کرد و با خدعه معاویه و تزلزل و ضعف ایمان سپاهیان آن حضرت ، ناچار به امضاء قرارداد صلح با معاویه شدند و سرانجام به مدینه جدشان رسول خدا باز گشتند و با نیرنگ معاویه و توسط زهری که همسر آن حضرت جعدة بنت امیه به آن حضرت داد به شهادت رسیدند و به دلیل ممانعت عایشه همسر پیامبر خدا و جمعی از بنی امیه از دفن آن حضرت در کنار قبر شریف پیامبر خدا ، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند .
ج/ امام هشتم حضرت علی ابن موسی ( علیه السلام) در روز یازدهم ذیقعده سال صد وچهل وهشت هجری و پس از پانزده روز از شهادت امام صادق ( علیه السلام ) در مدینه منوره متولد شدند . پدر آن حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام ) ومادر آن حضرت نجمه خاتون بوده اند . در سال دویست هجری ، آن حضرت بنا به اجبار مأمون ، خلیفه عباسی از مدینه منوره به سوی مرو ، حرکت نمودند . آن حضرت از شهر های زیادی گذشتند، از جمله آنها شهر نیشابور بود و در این شهر بود که در جمع دهها هزار نفر از جمعیت استقبال کننده ، حدیث شریف قدسی سلسلة الذهب را بر مردم این شهر روایت نمودند وآن حدیث این است : « کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی » و چون در سلسله راویان این حدیث نام تمام امامان معصوم از خود آن حضرت تا امام علی و پیامبر خدا و جبرئیل هستند؛ حدیث سلسلة الذهب ، نام گرفته است وحدیث قدسی ، احادیثی است که کلام خدا است ولی از آیات قران کریم نیست . امام هشتم پس از ورود به مرو وبه رغم اکراه آن حضرت به عنوان ولیعهد مأمون الرشید انتخاب شدند و مأمون دستور داد به نام آن حضرت خطبا ،خطبه بخوانند وبه نام آن حضرت سکه رسمی ضرب نمودند، چیزی که باعث حسادت وشعله ور شدن آتش کینه ودشمنی بنی عباس گردید. اما چیزی نگذشت که خلیفه عباسی ، حقد وکینه باطن خود را آشکار کرد و سر انجام آن حضرت را مسموم کرد و در آخرین روز ماه صفر سال دویست وسه هجری آن حضرت به شهادت رسیدند و در قریه سناباد در سرزمین طوس با عزت وعظمت دفن شدند.
خواسته های دل و هوس های آدمی کشنده و مایه فتنه وزمینه رنج هاست.
شهوات انسان ها همچون سمومی کشنده است که آفت نهال انسانی است، لذت آنی دارد وپشیمانی ابدی در پی خواهد داشت .
خوشا به حال کسانی که از شهوات و هواها وهوس ها خود را دور کرده اند وبه مرحله تهذیب رسیده اند.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام )
نهج البلاغه خطبه / 176
روز اربعین ابا عبد الله الحسین ( علیه السلام ) بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) وعموم شیعیان تسلیت باد .
به نام خدا
پروردگارا ! آیا شود که دریچه ای از انسانیت به روی این بنده نادان باز شود ؟
آیا شود که روزنه ای از مشکوة لایزال انوارت بر دل و جان تاریک این بنده سیاه دل گشوده گردد وشعاعی ازخورشید درخشان رحمت بی کرانت بر اعماق جان پژمرده این بنده نافرمان پرتو افکند وجلوه ای از انوار بی پایان کرمت ، شامل حال این بنده ناشایست وفراری گردد ؟
آیا شود که این بنده ناسپاس که عمرش را به جهالت سپری نموده وبه بیراهه رفته وهر روز ودقیقه اش قدمی از تو فاصله گرفته وبه سوی شیطان نزدیک شده است؛ به سوی صراط راست وحمید رهنمون شده وبه تو تقرب یابد واسراری از جهان با عظمت آفرینش ، او را از غیر تو جدا و او را خدایی سازد ؟
آیا شود که از هر آنچه رنگ غیر توست ، نهان خود تهی کرده وبه جز رنگ تو نپسندد وبه جز یاد تو نیاندیشد وراه ورسم آدمیت پیشه خود ساخته ودأب وخوی انسانیت به خود گرفته واز هر چه و هرکس بوی متعفن حیوانیت دهد بی زار گردد وبه حقیقت و باطن گناه و نا فرمانی واقف شود و گناه را نجاستی متعفن پندارد که چون نجاسات ظاهری که جسم وبدن را آلوده ومتعفن سازد ؛ گناه نیز روح و جان را آلوده و متعفن نماید ؟
خدایا ! نیک می دانم آنچنان که طبع آدمی از نجاست ظاهری بی زار است واز فرد آلوده به نجاست متعفن ظاهری گریزان ، موجودات معنوی همچون فرشتگان درگاهت نیز از روح و جان و باطن آلوده به نجاست و پلیدی گناه بی زار و گریزانند .
خدایا ! این بنده وتمام بندگان ناسپاس و نا فرمانت به هدایت های باطنی و فطری ، نیک می دانند ؛ آنچه از پلیدی ونجاست در گناه نهان است با قوه جاذبه ای منفی و غیر الهی ، به نام ابلیس ، آنان را به سوی خود فرا می خواند وآنان فریب خوش خط و خالی این اژدهای سمی و مخوف را خورده وطعمه دهان آتشین او شده ودار و ندار خویشتن را قربانی لذت های اندک و آنی درک این زیبایی فریبنده می نمایند وخویشتن را به قعر پرتگاه سقوط و حضیض ذلت وخواری دره فنا و نابودی می اندازند.
خدایا ! از تو می خواهم اسباب هدایت به سوی کویت را فرا رویم قرار دهی و مرا از در خانه ات نرانی .
پروردگارا ! تو را به فرشتگان مقربت ، به پیامبر عزیزت ، به اولیایت ، به خاندان پاک پیامبرت تو را قسم می دهم ؛ چشم نابینای باطنم را بینا فرما و گوش جانم را شنوای امر ونهیت کن ودل بیمارم را با ذکر و یاد تو ، شفا بخش . الا بذکرالله تطمئن القلوب
آمین
به نام خدا
حدیثی جالب در باره امر به معروف ونهی از منکر:
قال الباقر (علیه السلام ) :أوحی الله عزّ وجلّ الی شعیب النّبی ، انّی معذّب من قومک مأة ألف ، أربعین ألفاً من شرارهم و ستّین ألفاً من خیارهم ، فقال (علیه السلام ) یا ربّ هؤلاء الأشرار فما بال الأخیار ؟ فأوحی الله عزأ وجلّ الیه : داهنو أهل المعاصی و لم یغضبوا لغضبی . (فروع کافی ج۱ ص ۳۴۳ )
ترجمه : امام باقر (علیه السلام ) فرمودند : خداوند عز وجل به حضرت شعیب پیامبر وحی نمود که من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد ، چهل هزار نفر از بدکاران قوم تو وشصت هزار نفر از نیکان قوم تو را ، حضرت شعیب (علیه السلام ) عرضه داشت : پروردگارا ! بدان قوم من سزاوار عذابند اما نیکان وخوبان قوم من چه گناهی دارند ؟ پس خداوند به آن حضرت وحی کرد :که خوبان قوم تو نسبت به گناه کاران مداهنه وتسامح نمودند وبه خاطر غضب من غضب نکردند .
از این حدیث می توان استفاده نمود که مسامحه و بی تفاوتی نسبت به گناه ومعصیت آشکار دیگران ، خود گناهی نا بخشودنی است و عذاب الهی را به دنبال خواهد داشت ؛ زیرا در حدیثی دیگر از حضرت علی( علیه السلام ) نقل شده است که حضرت فرمودند : کسی که به کردار ناشایست قومی راضی باشد مانند این است که با آن قوم در آن عمل شریک است وهر کس که مرتکب کار ناشایست شود دو گناه دارد: گناه انجام آن وگناه رضایت به آن عمل ناپسند .
به نام خدا
در چین وبسیاری از مناطق قاره آسیا وحتی در مناطقی دیگر از جهان در گذشته، نام برخی از حیوانات را بر روی ماه های سال می گذاشتند که هر سال ، ماه فرورین باستانی با یکی از آن ماه ها همزمان می شود. از این رو ما می گوییم امسال بر روی فلان حیوان گشته است. جهت اطلاع دوستان عزیز وبلاگ نویس و ضمن تبریک سال نو ،نام ماه های دوازده گانه یاد شده را که در قالب شعر تنظیم گردیده است در این یادداشت می آوریم. اسامی آن ماه ها از قرار زیر است :
موش و بقر و پلنگ وخرگوش شمار
زین چهار چیز بگذرد نهنگ آید و مار
اســــب وگوســفـــــــند شـــــمار
حمدونه* و مرغ وسـگ وخوک آخرکار
*حمدونه = میمون
به نام خدا
پروردگارا ! یک سال دیگر از عمر ما چون ثانیه ای گذشت . سالی که چون برق آمد ورفت.خدایا ! اینک در روزها و ساعات پایانی سال ۸۳ هستیم واین عمر بی بازگشت ما رو به پایان است اما ما غافل از احوال خویشتنیم . خدایا ! این بنده چون همیشه با تو میثاق بستم تا در آغاز بهار طبیعت وهم زمان با خانه تکانی منزل ، دل وجانم را نیز خانه تکانی کرده و زنگار های گناه ونا فرمانی را از خانه دلم بزدایم و آینه دلم را از آلودگی های معصیت صیقل بخشم وفرصت های طلایی عمرم را غنیمت شمارم . فرصت هایی که چون ابر بهاری می گذرد و هر لحظه آن می تواند سرنوشتی ارزشمند را برایمان رقم زند.
خدایا ! باز هم پیمان شکنی کردم و از شیطان نفس سرکش ، فرمانبری نموده و ثانیه ها و ساعات و روزها و ماه ها را مانند همیشه به آسانی از کف دادم و اینک در پایان سال دیگری از عمر خویش، گذشته تاریک زندگی را در پیش رویم ترسیم نموده و اشک حسرت در چشمه های دلم می جوشد .خدایا در آخرین روز های سال کهنه و آغازین روزهای سال نو با تو پیمانی دوباره می بندم تا به انسانیت وهویت واقعی خویش باز گردم و هم زمان با بهار طبیعت وشکفتن شکوفه های بهاری ، کیمیای عشق تو را در اعماق سرزمین جانم شکوفا ساخته ودل و جان پژمرده خویش را از زلال دریای رحمت و معرفت تو طراوت بخشم .
خدایا اینک ما انسان های نیاز مند ، بار دیگر در آغازین روز های بهاری ، دست نیاز به سوی تو دراز نموده و چشم امید به رحمت بی پایان تو دوخته و از تو می خواهیم هر آنچه به مصلحت دین ودنیای ماست برایمان مقدر فرمایی واین سال را از بهترین سالهای عمر ما قرار دهی .
خدایا کشور و رهبر و ارتش و ملت ما را در پناه خود محافظت فرما و شر دشمنان این سرزمین را به خودشان باز گردان وآنان را به خود مشغول ساز .
خدایا سکاندار کشتی نجات ما و بشریت ، مولا و آقایمان مهدی فاطمه ویوسف زهرا است . خدایا تا به کی انتظار ؟ خدایا ! در فرج آن عزیزدلمان ، تعجیل قرار ده و چشم ودل ما را با دیدنش روشن فرما . آمـــین
( دو حکایت )
1- آورده اند که عایشه همسر پیامبر خدا کنیزی داشت و روزی کنیز را برای آوردن آتش به خانه همسایه فرستاد. کنیز به خارج خانه آمد ودید کاروانی عازم یمن است . او هم همراه آن کاروان به یمن سفر کرد. این سفر یک سال به طول انجامید. پس از یک سال هنگامی که به مدینه باز گشت به یاد خواسته عایشه افتاد و به خانه همسایه رفت و قدری آتش گرفت و به سوی خانه عایشه حرکت کرد . در ورودی منزل عایشه پایش به سنگی برخورد وبه زمین افتاد وآتش ها ریخت وناگاه فریاد برآورد « لعنت بر عجله » . !!!!!
2 - هارون الرشید خلیفه عباسی دو فرزند خود به نام های محمد امین و محمد ماُمون را به منظور تعلیم وتربیت نزد استادی سپرد. پس از مدتی متوجه شد که استاد به امین الرشید اعتنایی ندارد وبه تعلیم ماُمون بیشتر اهتمام می ورزد. خلیفه از روی اعتراض از استاد جویای سبب گردید واستاد اظهار داشت که امین از زیرکی لازم برخوردار نیست اما ماَمون بسیار زیرک است . این سخن بر هارون گران آمد زیرا مامون فرزند کنیز وی بود اما امین فرزند زبیده خاتون همسر دایمی ودختر عموی وی یود .استاد از خلیفه اذن خواست تا در حضور هارون دو فرزند را تست هوش نمایند. ازاین رو روز اول خشتی را زیر فرش مخصوص محل نشستن امین گذاشتند وامین که برای درس گرفتن آمد ؛ روی آن نشست ومتوجه برجستگی فرش خود نشد. روز بعد ورقی نازک زیر فرش مآمون گذاشتند. وقتی ماْمون روی آن نشست ؛ به استاد گفت : یا سقف اتاق کمی پایین آمده ویا کف زمین کمی بالا تر آمده است واین جا بود که هارون گفته استاد را تصدیق نمود .
روشــــی دیــگـــــــر
تشخیص نتیجه چند عملیات ریاضی به صورت غیبی :
در این روش، نخست مخاطب، یک عدد یک رقمی را انتخاب می کندو شما از او می خواهید آن عدد را برعدد ۲ ضرب کند سپس از او بحواهید نتیجه را با عددی به دلخواه شما ترجیحاَ عدد یک رقمی جمع کند سپس از او بخواهیدنتیجه را بر عدد ۲ تقسیم کند و در مرحله اخیر از او بخواهید نتیجه را منهای عدد اولی کند آنگاه نتیجه را به او بگویید وراه محاسبه غیبی به این صورت است که عدد دلخواهی را که شما به او برای جمع دادید تقسیم بر ۲ نمایید عدد به دست آمده نتیجه این عملیات خواهد بود به عنوان مثال مخاطب عدد ۸ را انتخاب می کند وبه پیشنهاد شما در ۲ ضرب می کند عدد ۱۶ به دست می آید سپس بنا به خواسته شما با عددی مثلا عدد ۶ جمع می کند حاصل آن ۲۲ می شود،سپس بر ۲ تقسیم می کند عدد ۱۱ به دست می آید سپس بنا به یشنهاد شما از عدد اولی کسر می کند و نتیجه نصف عدد ی خواهد بود که برای جمع کردن به وی داده اید . این روش در اعدادبیش از یک رقمی نیز قابل اجرا است ولی به صورت ذهنی محاسبات آن کمی مشکل خواهد بود.