لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
حسبنا الله و نعم الوکیل
ما شاءالله لا قوة الا بالله
وافٍِِوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
از امام جعفر صادق (علیه السلام ) این حدیث جالب در خصال مرحوم شیخ صدوق نقل شده است. آن حضرت در این حدیث به چهار خواسته بندگان خدا اشاره نموده و فرموده اند که تعجب میکنم از کسی که از چهار چیز بیم و هراس دارد چرا به چهار چیز پناه نمی برد.
متن حدیث از قرار زیر است :
شگفت دارم از کسی که از چهار چیز هراس دارد چگونه به چهار چیز پناه نمی برد ؟
تعجب می کنم از کسی که از چیزی می ترسد چرا به این عبارت خداوند در قرآن پناه نمی برد : حسبنا الله و نعم الوکیل ( خداوند ما را بس است و چه وکیل خوبی است ) زیرا شنیدم خداوند عز و جل پس از این عبارت فرموده است : به واسطه نعمت و فضلی که از طرف خداوند شامل حالشان گردید و هیچ بدی به آنان نرسید . و تعجب می کنم از کسی که اندوهناک است چرا به این فرموده خداوند پناه نمی برد : لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین . زیرا پس از آن شنیدم که خداوند می فرماید : درخواست او را بر آورده ساختیم و از غم و اندوه او را نجات دادیم و این چنین اهل ایمان را نجات می دهیم .
و در شگفتم از کسی که حیله ای در باره او به کار گرفته شده و چگونه به این کلام خداوند پناه نمی برد : و افوض امری الی الله ان الله بصیر با لعباد . زیرا شنیدم که خدای بزرگ پس از آن فرموده است : خداوند او را از بدی هایی که در باره او به حیله انجام داده بودند نگه داشت .
و در شگفتم از کسی که خواستار دنیا و زینت های آن است چگونه به این
کلام خداوند پناه نمی برد : ما شاءالله لا قوه الا بالله . پس شنیدم که خداوند پس از آن می فرماید : اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت کمتر می بینی ولی امید است که پروردگار من بهتر از باغ تو نصیب من گرداند.
( خصال شیخ صدوق ج1 / 241 باب احادیث چهارگانه )
توصیه می شود که این اذکار روزانه به خصوص در طرف صبح یک صد مرتبه تکرار شود»
حدیثی جالب
از امام باقر ( علیه السلام ) نقل شده که پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله و سلم ) فرمودند :
خداوند با چیزی بهتر از عقل پرستیده نشده و مؤمن ، عاقل نمی شود مگر اینکه در وی ده خصلت باشد:
از او امید خیر رود ، و دیگران از شر او ایمن باشند ، و خیر اندک دیگران را بسیار شمارد و خیر بسیار خودش را اندک بشمارد و در تمام عمرش از طلب علم و دانش خسته نشود و از رو آوردن نیازمندان به سوی او به ستوه در نیاید ، فروتنی در نگاه او بهتر از عزت باشد و تنگدستی در نظرش بهتر از ثروت باشد ، بهره او از دنیا حداقل خوراک است واما دهمی ، چیست آن دهمی ؟ اینکه هیچ کس را نبیند مگر اینکه بگوید : او از من بهتر و پرهیز کارتر است. همانا مردم دو گروهند : گروهی که او از آنان بهتر و پرهیز کارتر است و گروهی که او از آنان بدتر و پست تر است ، هرگاه کسی را ببیند که از او بهتر و پرهیزکار تر است با آن گروه فروتنی کند تا به آن گروه برسد و هر گاه کسی را ببیند که از او بدتر و پست تر است ، بگوید شایدخیر او در باطن وشر او در ظاهر است وشاید سر انجام او نیک باشد ، پس اگر چنین کند عظمت او بالا می رود و سرور اهل زمانش می شود .
خصال شیخ صدوق ( قدس سره )
جلد ۲ / ۱۵۱ باب خصلت های ده گانه
خواسته های دل و هوس های آدمی کشنده و مایه فتنه وزمینه رنج هاست.
شهوات انسان ها همچون سمومی کشنده است که آفت نهال انسانی است، لذت آنی دارد وپشیمانی ابدی در پی خواهد داشت .
خوشا به حال کسانی که از شهوات و هواها وهوس ها خود را دور کرده اند وبه مرحله تهذیب رسیده اند.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام )
نهج البلاغه خطبه / 176
به نام خدا
حدیثی جالب در باره امر به معروف ونهی از منکر:
قال الباقر (علیه السلام ) :أوحی الله عزّ وجلّ الی شعیب النّبی ، انّی معذّب من قومک مأة ألف ، أربعین ألفاً من شرارهم و ستّین ألفاً من خیارهم ، فقال (علیه السلام ) یا ربّ هؤلاء الأشرار فما بال الأخیار ؟ فأوحی الله عزأ وجلّ الیه : داهنو أهل المعاصی و لم یغضبوا لغضبی . (فروع کافی ج۱ ص ۳۴۳ )
ترجمه : امام باقر (علیه السلام ) فرمودند : خداوند عز وجل به حضرت شعیب پیامبر وحی نمود که من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد ، چهل هزار نفر از بدکاران قوم تو وشصت هزار نفر از نیکان قوم تو را ، حضرت شعیب (علیه السلام ) عرضه داشت : پروردگارا ! بدان قوم من سزاوار عذابند اما نیکان وخوبان قوم من چه گناهی دارند ؟ پس خداوند به آن حضرت وحی کرد :که خوبان قوم تو نسبت به گناه کاران مداهنه وتسامح نمودند وبه خاطر غضب من غضب نکردند .
از این حدیث می توان استفاده نمود که مسامحه و بی تفاوتی نسبت به گناه ومعصیت آشکار دیگران ، خود گناهی نا بخشودنی است و عذاب الهی را به دنبال خواهد داشت ؛ زیرا در حدیثی دیگر از حضرت علی( علیه السلام ) نقل شده است که حضرت فرمودند : کسی که به کردار ناشایست قومی راضی باشد مانند این است که با آن قوم در آن عمل شریک است وهر کس که مرتکب کار ناشایست شود دو گناه دارد: گناه انجام آن وگناه رضایت به آن عمل ناپسند .