خدایا من آن بنده ای هستم که جان خود را به گناه و نافرمانی تو آلوده ساختم و امروز پرونده سنگین اعمال ناشایستم را پیش رو دارم.
خدایا! این بنده که همه عمرش را با نافرمانی و غفلت از یاد تو سپری نمود؛ چگونه می تواند به سوی تو باز گردد؟
خدایا! این بنده در همه دوران عمر خود که می توانست، از فرصت های گرانبهایش در راه خشنودی تو و خلق تو استفاده نماید؛ از تو دوری جست و لحظه لحظه آن را فدای آمال و آرزوهای بی ارزش مادی نمود. او به دیگران حسادت ورزید، غیبت نمود، تهمت زد، دروغ گفت، تمسخر و استهزا کرد، دچار کبر و نخوت و خود بزرگ بینی گردید، مستی جوانی و مال و مقام بر او چیره گشت، از تهیدستان و مستمندان دستگیری نکرد، به یاری نیازمندان نشتافت، توهمات بی اساس در درونش جوانه زد، رشد کرد؛، و او را از عقل و منطق، دور ساخت، از نعمت هایی که در اختیارش گذاشتی به بد ترین شکل استفاده نمود، از چشم و گوش و زبان خود در راه نافرمانی تو و اطاعت از شیطان نفس، بهره برد و در لجن زار های گناه و معصیت غوطه ور شد و بدان چه در فرهنگ دین تو به پلیدی معروف بود، توجه کرد و هر چند از پلیدی و نجاسات ظاهری بیزار و گریزان بود و هر هفته بارها بدن و لباس های خود را شستشو می داد و به نظافت و طهارت ظاهر خود اهتمامی ویژه داشت، اما از طهارت و پاکی باطن غفلت نمود و دل و جان خویش را در معرض بد ترین پلیدی ها قرار داد و خود را در انبوهی از پلیدی ها انداخت، پلیدی هایی که همواره اولیای تو ازآن گریزان بوده و بوی تعفن آن ها، باعث دوری آن بزرگوران و مقربین درگاهت از آن ها شده است.
خدایا! این بنده سرا پا تقصیر، برای نماز و عبادت، تساهل نمود و وظایف دینی خود را یا بر پا نداشت و یا آن ها را سبک شمرد، چنان چه علم و دانشی کسب نمود، آن را با عمل زینت نبخشید و بدان چه می دانست؛ جامه عمل نپوشید، اعمال خود را با ریا و خود نمایی بر باد فنا داد و در حقیقت عمر خود را بر باد فنا داد و چون که به هیچ و پوچ وابسته شد، اکنون در فرهنگ عمر و زندگی خود، هیچ است و تهیدستی و بیچارگی همه وجود اوست.
خدایا ! ما از کتاب و فرهنگ زلالی که از پیامبر و خاندان پاک او و گروهی از یاران آنان، به یادگار مانده است حقیقتی را فرا گرفته ایم که در این فرهنگ ناب، از جایگاه ویژه ای برخوردار است و این حقیقت، بابی و دری است که بر روی هر انسان گناه کار و فریب خورده ای باز شده است و آن چیزی جز باب توبه نیست، اما توبه ای که همراه با وصف نصوح باشد.
خدایا ! اینک ما بندگان نادان که عمری در برابر شیطان انقیاد نموده و به خواسته های شیطان نفس پاسخ مثبت داده ایم، و در یک کلام، بیماری مرگبار گناه و نافرمانی در همه وجودمان ریشه دوانیده و جان ما را به مرداری مبدل ساخته است، اکنون آماده ایم تا خود را با داروی مطمئن توبه مداوا کنیم،چه اینکه پیامبر بزرگوارت فرموده است: «لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار» برای هر دردی درمانی است و درمان گناه و معصیت، استغفار است . اکنون ما می خواهیم از درب توبه بر تو وارد شویم اما نمی دانیم آیا در این تصمیم، ثابت قدم خواهیم بود، آیا شیطان قسم خورده ای که پس از رانده شدن از درگاه تو، به عزت و جلالت سوگند یاد نموده است، تا همه نسل آدم را گمراه سازد، خواهد گذاشت تا ما به سلامت از دروازه توبه، وارد شهر رحمت و آمرزش تو گردیم؟ آیا ما می توانیم در جرگه بندگان مخلص تو قرار بگیریم تا شیطان ها را به حریم خود راه نداده و از شر آن ها در امان باشیم؟ آیا ما در توبه خود راستگو و ثابت قدمیم و یا این که استغفار و توبه ما چیزی جز لقلقه زبان ما نیست و در سر هوای دیگری داریم؟ خدایا ولی تو امام هشتم ما علی ابن موسی الرضا( علیه السلام) می فرماید: «من استغفر الله بلسانه و لم یندم بقلبه فقد استهزء بنفسه» خدایا نکند که ما نیز با زبان توبه نماییم اما در دل، از گذشته تاریک خود پشیمان نباشیم و آنگاه خود را به مسخره گرفته باشیم!
خدایا! از تو می خواهیم به همه ما توفیق دهی تا پس از شناخت درست از نادرست و حق از باطل و راه از چاه، راهی را در زندگانی کوتاه دنیا انتخاب نماییم که پیامبران و اولیای تو انتخاب نمودند و ما را نیز بدان راه فرا خواندند.
خدایا آفتاب عمر کوتاه بسیاری از ما به لب بام رسیده و یا بسیار کوتاه خواهد بود ولی ستاره بخت ما در آسمان عفو و گذشت تو طلوع خواهد نمود،خدایا! به ما بینوایانی که ما را یارای رنج ناچیز دنیا نیست، در برابر رنج ها و عذاب های سخت و طاقت فرسای آخرت ترحم فرما و در دریای کرم و رحمت خود ما را از آلودگی های گناه و معصیت، پاک گردان و بر توفیق ما در راه به دست آوردن مفاخر معنوی و دوستی با تو بیافزای. آمین
به نام خدا
خدایا! ما که بنا به زعم خود از بندگان تو و از پیروان این نور های تابناک تو بر تارک بشریت هستیم؛ پس چه شد که جلوه ای از آن نور های پاک بر سرزمین دل های ما نتابید و تاریکی جان ما را نورانی نکرد؟ خدایا! پیامبرانت و جانشینان آنان به ویژه جانشینان برحق آخرین فرستاده تو، چشمه های گوارای معرفت و ایمانند؛ اما ما بندگان گمراه تو دل های تشنه خود را با زلال آن، سیراب نکردیم و به سراب های دروغین روی آوردیم و برای کسب این جهان به جز تو روی زدیم و ثنا گفتیم و به سوی غیر تو چشم دوختیم و دست مدد دراز نمودیم.
پروردگارا ! روزنه ای از مشکوة لا یزال نور تو را در کجا سراغ گیرم تا در پرتو آن به سوی خورشید درخشان عشق و دوستی تو نایل آییم و بسوزیم و در تو ذوب گردیم، همچنان که اولیایت چنین شدند؟