سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندیدن مانع به زیادت رسیدن است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :39
بازدید دیروز :3
کل بازدید :59669
تعداد کل یاداشته ها : 78
103/9/11
7:51 ص

"مناجات نامه"    

به نام خدا

پروردگارا! این بنده در این دنیای دون و بی ارزش، معنی و مفهوم عشق تو را نفهمید و به آن چه در قاموس آیین تو، به دلیل بی ارزشی به حراج گذاشته شده بود؛ دل بست،
خدایا! من بنده ای هستم که به آن چه دادی بسنده نکردم و به آن چه در دست دیگران بود نه غبطه خوردم  بلکه حسادت ورزیدم، خدایا! من به دنیای بی ارزشی که در نظر اولیایت از گوشت مردار و نجاست و پلیدی پست تر بوده است، دل بستم و  در این دار فانی قصد اقامت نمودم غافل از این که این جهان تنها گذر گاهی کوتاه و راهی پایان پذیر است و مقصد و منزل نهایی، جهانی دیگر است که از نظر زمان در حساب نگنجد و پایانی ندارد؛ اما من غافل و فریب خورده چنین انگاشتم که این دنیا منزل و مأوای همیشگی است و در به دست آوردن کالایی بیشتر از این خانه ویرانه، مانند دیگران گوی سبقت ربودم و از هیج کاری برای افزودن سهم خود از این سرای فناپذیر دریغ نکردم.
خدایا! من نمی دانم چگونه می توانم به باطن و معنی واقعی سیره و رفتار و گفتار بزرگان و اولیای دینت برسم. آن جا که آخرین پیامبرت که گل سرسبد چهان آفرینش است و درجایگاه و منزلت، از مقرب ترین فرشتگانت به تو نزدیک ترست اما از عمر و زندگانی در این جهان تنها 63  بهره برده و از لذت ها و راحتی و آسایش در این دیار، به کمترین اکتفا نموده و زیستن در جهانی دیگر و در جوارت را بر زندگانی  این جهان برتری داده و بی درنگ از مرگ و مردن و وداع این جهان استقبال می کند  و به جهان باقی می شتابد؛ اما پس از او، گروهی از امت نوپای اسلامی به جای سپردن زمام امور به کسانی  که از شایستگی بیشتری برخوردار هستند، خود  به این جهان و مقام و خلافت در آن دل خوش  داشته و حتی بر خاندان پیامبرشان جفا روا می دارند.
خدایا! اینک ولی مخلصت و جانشین بر حق پیامبرت ، امیر مؤمنان،  در خانه می نشیند و نظاره گر مصیبت هایی است که همچون کابوسی خواب خوش امت پیامبرت را بر هم می زند و به آتشی تبدیل می شود که در نهایت خیمه های فرزندان بی گناه او را در کربلا، می سوزاند، اما همین علی است که از این دنیای دون فاصله می گیرد و دیگران را از آن بر حذر می دارد و هم اوست که چون معلم و مولای خود رسول برحق اسلام، این دنیا را به عنوان مرداری در ذات و قلب خود شناخته و از بوی تعفن این مردار همواره گریخته است و در گفتار و رفتار خود، آن را از استخوان بی گوشت خوک در دست مبتلای به بیماری خوره، بی ارزش تر دانسته است و به آن فرموده است که سراغ دیگری رود و خود را به دیگری بنمایاند، زیرا آن حضرت،آن را  سه طلاقه نموده  و راهی برای بازگشت  به آن برای خود جای نگذاشته است؛ و هم اوست که به ابن عباس می فرماید: این ریاست و خلافت از کفش پینه خورده و کهنه او بی ارزش تر است.

خدایا! ما که بنا به زعم خود از بندگان تو و از پیروان این نور های تابناک تو بر تارک بشریت هستیم؛ پس چه شد که جلوه ای از آن نور های پاک بر سرزمین دل های ما نتابید و تاریکی جان ما را نورانی نکرد؟ خدایا! پیامبرانت و جانشینان آنان به ویژه جانشینان برحق آخرین فرستاده تو، چشمه های گوارای معرفت و ایمانند؛ اما ما بندگان گمراه تو دل های تشنه خود  را با  زلال آن، سیراب نکردیم و به  سراب های دروغین روی آوردیم و برای کسب این جهان به جز تو روی زدیم و ثنا گفتیم و به سوی غیر تو چشم دوختیم و دست مدد دراز نمودیم.

خدایا ! با این حال باز هم در این گمراهی استواریم و بیم آن داریم که همه پل های پشت سر خود را ویران نموده باشیم و راهی برای بازگشت به سویت بر جای نگذاشته باشیم، زیرا از یکی از اولیایت شنیدیم که فرموده است : «اتقّ الله بعض التقی وإن قلّ و اجعل بینکم و بین الله سترا و إن رق» یعنی: از خدا بترسید و بخشی از تقوا را مراعات کنید هر چند کم باشد و بین خود و خدای خود پرده ای قرار دهید هر چند نازک باشد.
خدایا نمی دانیم آیا همه راه ها را به روی خود بستیم و راهی برای آْشتی با تو نگذاشتیم تا از آن رهگذر بر تو وارد شویم؟
خدایا! ما از تو نترسیدیم و هیچ پرده ای بین خود و تو قرار نداده و آشکارا به آلودگی گناه، جان خود را آلوده ساختیم و اینک به لطف بی پایانت به شدت نیازمندیم و این باران رحمت و آمرزش توست که جان های پژمرده ما را طراوت می بخشد و دل های مرده ما را زنده و درد های درون ما را شفا خواهد ساخت، زیرا آخرین فرستاده تو می فرماید:« لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار» یعنی هر دردی را درمان است و درمان گناهان، استغفار است.

پروردگارا ! روزنه ای از مشکوة لا یزال نور تو را در کجا سراغ گیرم تا در پرتو آن به سوی خورشید درخشان عشق و دوستی تو نایل آییم و بسوزیم و در تو ذوب گردیم، همچنان که اولیایت چنین شدند؟

خدایا! ما در دریای طوفانی اندیشه ها و رفتار های ستم گرانه و امواج بی ایمانی گرفتار  آمده ایم و به کشتی نجاتی نیازمندیم تا ما را به ساحل نجات رساند، خدایا! از پیامبرت شنیدیم که اهل بیت آن حضرت مانند کشتی نوح هستند، و هر کس بر آن سوار شود نجات یابد  و هر کس از آن فاصله گیرد، نابود شود. خدایا تو را به حق همان کشتی نجات یعنی خاندان پاک پیامبرت (علیهم السلام) ما را به سمت و سوی آن کشتی رهنمون ساز و بین ما و آن ستارگان تابناک در دنیا و آخرت، جدایی میانداز. آمین.

 


87/1/15::: 1:39 ع
نظر()