سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :57
بازدید دیروز :3
کل بازدید :59464
تعداد کل یاداشته ها : 78
103/9/8
11:31 ص

بسمه تعالی

پروردگارا ! توآدم را آفریی تا فخر عالم امکان باشد. تو با آفرینش آدم ابو البشر ، بر خود بالیدی و یاسخ فرشتگان درگاهت را که گمان کردند موجودی مفسد فی الارض و خونریز  را در زمین خلیفه می گردانی؛ آنگاه دادی که تمام اسماء را به وی آموختی و او را به صفات کمال مزین فرمودی و آدم این مخلوق برتر در یشگاه تو و در برابر دیدگان بهت زده ملایکه ، زبان به سخن گشود و آن چه را به وی تعلیم فرموده بودی بیان کرد. تو  به فرشتگانت فرمودی :< الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون > و آن جا بود که ملایکه سر تعظیم فرود آوردندو به امر تو در یشگاه آدم سجده کردند .

خدایا از نسل این آدم کسانی آمدند که چون آصف ابن برخیا ، علمی از کتاب را فرا گرفت و به امر حضرت سلیمان <ع > به یک آن و لحظه تخت با عظمت بلقیس را از سرزمین سبأ <یمن >  به بیت المقدس آورد . همچنین انسان هایی از این هم فراتر و با شأنی به مراتب بالاتر چون اهلبیت نبی مکرم اسلام (علیهم السلام ) فرستادی که علم کتاب به تمامه نزد آنان بود و در تکوین و تشریع به آنان ولایت دادی.

اما در شگفتم که با این همه حجت های ناب و خالص چرا اکثرهم لا یعقلون و اکثرهم لا یفقهون ؟

خدایا ! تو برای ما بندگانی که چه بسا در جرگه همان اکثریت هستیم ، رسولان ظاهری و باطنی گسیل داشتی و با رسولانی که راه را از چاه و روشنایی را از تاریکی و خوب را از بد و شایسته را از نا شایسته و حق را از باطل و بندگی را از سرکشی و عبادت و انقیاد را از سیاهی و اخلاص را از ریا ، می توان فهمید و تشخیص داد ؛ اما باز هم خصومت و عناد و دشمنی با تو و خواسته تو در دل و جان بسیاری از آنان ریشه دوانیده و آنان سر مست و بر اسب سرکش هوا و هوس جولان می دهند !

خدایا ما بندگانی هستیم که شیطان فریبنده نفس را به جای تو اطاعت کردیم و به جهان مادی به چشم مادی نگاه کردیم و دنیا را برای دنیا و قدرت را برای قدرت و مکنت را برای مکنت خواستیم و مبدأ و مقصد را دنیای دونی قرار دادیم که در دیدگاه ولی تو امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام ) از استخوان بدون گوشت خوک در دست انسان مبتلای به خوره ناچیز تر و بی ارزش تر است.

خدایا ! برای جبران ما فات چه کنیم ؟ حدایا ما فات ، تمام عمر ماست . خدایا این امیر مؤمنان است که می گوید دنیای شما در چشم من کوچکتر  و ناچیز تر از برگی در دهان ملخی است و می گوید  : ما لعلی و نعیم یفنی و لذة لا تبقی .

خدایا ! ما اعتراف داریم که آرزوهای ما چون سیلی به سوی این دنیای دون سرازیر شد و به نعمت های دنیوی که آن هم جای شکر داشت و شکر نکردیم ؛ بسنده کرده و گرگ طمع و آز ، فطرت های طاهر ما را درید و خوک حرص و ولع سرشت های الهی ما را آلوده ساخت و ابرهای تیره غفلت سراسر وجود ما را فراگرفت و ما را از لمعات حسن جمال تو محروم نمود .

خدایا ! نفس ما با سرکشی خو گرفته و حقیقت ما را زیر چکمه های خود بی رحمانه لگد مال نموده است .

 خدایا ! ما هویت واقعی خویش را از دست دادیم و اینک خوف آن داریم که مصداق مفسد فی الارض و سفاک دمایی شویم که فرشتگان تو یش از آفرینش جد ما آدم ابو البشر گوشزد کرده بودند !

 خدایا آبروی ما در گرو لطف و محبت توست و غفران تو تنها دارویی است که شفا دهنده درد مهلک گناهان است و کشتی حلم تو و ابرهای خطا بوش رحمت توست که می تواند آبروی از کف رفته ما را به ما باز گرداند.

 آبرو می رود ای ابر خطا یوش ببار                   که در این بحر کرم غرق گناه آمده ام